دانشجویان
با شعار «مرگ بر
دیکتاتور» به
استقبال احمدی
نژاد رفتند؟!
روز
دوشنبه 16 مهر ماه
1386، پس از حضور احمدی
نژاد، رییس جمهوری
تیرخلاص زن حکومت
اسلامی در دانشگاه
تهران، این دانشگاه
بار دیگر شاهد
اعتراض دانشجویان
چپ و آزادی خواه
به حضور او در دانشگاه
بود. دانشجویان
با شعار «مرگ بر
دیکتاتور» به
استقبال احمدی
نژاد رفتند.
تمام
خبرگزاری های
داخلی و خارجی
و شبکه های تصويری
جهان، از بعد از
ظهر روز دوشنبه،
اخبار و فيلم هائی
را درباره اعتراض
به حضور پرتنش
احمدی نژاد در
دانشگاه تهران،
پخش کرده اند. شهامت
و جسارت دانشجویان
آزادی خواه و معترض
بر علیه احمدی
نژاد در دانشگاه
تهران، به حدی
چشمگير بوده است
که برخی از روزنامه
ها و سايت های
خبری حکومتی را
نیز وادار به عکس
العمل کردند.
امسال،
احمدی نژاد در
حالی وارد دانشگاه
تهران شد که بحث
روز کشور اعتصاب
هزاران کارگران
نيشکر هفت تپه،
آزادی محمود صالحی
و منصور اسانلو
و همه زندانیان
سیاسی و از جمله
لغو اعدام در ایران
بود. سال گذشته
دانشجویان معترض
و حق طلب، جلسه
سخنرانی احمدی
نژاد در دانشگاه
پلی تکنیک را به
جلسه محاکمه وی
و حکومت تبدیل
کردند و حتی عکس
های او را در مقابل
چشمانش سوزاندند.
اما امسال سعی
کرده بودند دانشجویان
بسیجی و حتی غیردانشجو
را از قبل وارد
سالن سخنرانی
احمدی نژاد کنند
و دانشجویان و
به ویژه دانشجویان
شناخته شده معترض
را به سالن سخنرانی
راه نداده بودند.
اما با این وجود،
دانشجویان معترض
و آزادی خواه با
شجاعت بی نظیری
در بیرون سالن
با شعارهای کوبنده
خود احمدی نژاد
را بار دیگر سراسیمه
کردند.
گزارش
ها حاکی از آن است
که ماموران انتظامی،
امنیتی، لباس
شخصی و بسیجی از
صبح روز دوشنبه
در اطراف ورودی
های دانشگاه تهران
مستقر شدند و از
ورود دانشجویان
دیگر دانشگاه
ها به دانشگاه
تهران جلوگیری
به عمل آوردند.
احمدی نژاد، در
حالی سخنان خویش
را خطاب به شرکت
کنندگان آغاز
کرد که عمدتا غیردانشجو
و یا دانشجویان
بسیجی بودند. ماموران
امنیتی و لباس
شخصی های اطلاعاتی
و دانشجویان بسیجی
سالن سخنرانی
احمدی نژاد را
در سپر امنیتی
و حفاظتی خود گرفته
بودند. وی تلاش
کرد تا سرمست از
«دستاورد» های
خود در دانشگاه
کلمبیا و آمریکا
و سازمان ملل سحن
بگوید. اما احمدی
نژاد با شنیدن
شعارهایی نطیر
«مرگ بر دیکتاتور»
که در بیرون سالن
طنین انداز شده
بود و در داخل سالن
می پیچید، سراسیمه
شد.
دانشجویان
معترض و آزادی
خواه دانشگاه
تهران، از جمله
شعارهایی نظیر
«توپ، تانک، بسیجی،
دیگر اثر ندارد»،
«حکومت حیا کن
دانشگاه رو رها
کن»، «مرگ بر ديکتاتور،
مرگ بر استبداد»،
«دانشجوی زندانیآزاد
باید گردد»، «شکنجه
دانشجو، محکوم
است محکوم است»،
«حکومت زور نمی
خواهیم، پلیسمزدور
نمی خواهیم»،
«دانشجو می میرد
ذلت نمی پذیرد»
و «محمود احمدی
نژاد، عامل تبعیضو
فساد» و... سر داده
بودند.
در گزارش
ها آمده است که
در چندین مورد
نیز میان دانشجویان
و عوامل بسیجی
درگیری روی داد
و ماموران امنیتی
نیز به هنگام خروج
احمدی نژاد از
دانشگاه تهران،
با استفاده از
گاز اشک آور دانشجویان
را متفرق کردند.
يک روز پس از آن
که احمدی نژاد
در دانشگاه تهران
با اعتراض دانشجويان
چپ و معترض مواجه
شد، جمعی از به
اصطلاح دانشجويان
«بسیجی» و «خودی»
را تحت عنوان «فعالان
تشکلهاى سياسى
ـ فرهنگى دانشگاه
ها» به بارگاه
خامنه ای، رهبر
حکومت اسلامی
بردند تا روحیه
آن ها در سرکوب
جنبش دانشجویی
تقویت کنند.
خامنه
ای، طی سخنرانی
به این دانشجویان،
با حمايت از سياست
های دولت احمدی
نژاد، تاکید کرد:
«حمايت از دولت
به معناى مخالفت
با انتقاد از آن
نيست... اطلاع داشتن
رهبرى از همه رويدادها
و جزئيات فعاليت
همه دستگاه ها
و وزارتخانه ها
نه لازم و نه ممکن
است و دليلى ندارد
رهبرى وارد محيط
هاى اجرايى شود
چرا که مسئوليت
ها مشخص است.» بدین
ترتیب، خامنه
ای هم حمایت خود
را از احمدی نژاد
اعلام کرد و هم
برای بستن دهان
جناح دیگر، خودش
را مافوق جناح
ها معرفی نمود.
این اظهارنظر
خامنه ای، قبل
از هر چیز شکاف
در میان سران حکومت
اسلامی را به نمایش
می گذارد.
گزارش
های مختلفی از
اعتراض دانشجویان
به احمدی نژاد،
از جمله توسط گزارشگران
و وبلاگ های مستقل
دانشجویی منتشر
شده است. در برخی
از این گزارش ها
آمده است:
احمدی
نژاد، وارد دانشگاه
شده است اما هنوز
از حضور وی در انظار
عموم خبری نيست.
تعداد قابل توجهی
از دانشجويان
دانشگاه های ديگر
به خصوص دانشجويان
پلی تکنيک و علامه
در دانشگاه تهران
به صورت متشکل
و بسيار هماهنگ
تر از دانشجويان
دانشگاه تهران
هم اکنون تجمع
خود را در اعتراض
به برخورد های
انجام شده با دانشجويان
توسط دولت آحمدی
نژاد آغاز نمودند.
هم اکنون دانشجويان
با سر دادن سرود
يار دبستانی از
دانشکده ادبيات
به سمت کتابخانه
مرکزی دانشگاه
تهران در حال حرکتند
تا در اين مکان
که محل سخنرانی
حضور احمدی نژاد
اعلام شده است
به تجمع اعتراض
آميز خود ادامه
دهند. لحظه به لحظه
به تعداد دانشجويان
اضافه می شود.
بسيج به اصطلاح
دانشجويی، مانع
از پيشروی دانشجويان
متحصن به سمت کتابخانه
مرکزی شد. دانشجويان
با شعار های نظير
«مرگ بر ديکتاتور»
و «دانشجوی زندانی
آزاد بايد گردد»،
هم چنان به تحصن
خود ادامه می دهند.
بسیج که مانع
حرکت تجمع کنندگان
به سمت کتابخانه
مرکزی دانشگاه
شده بود تاب شعارها
و متعاقبآ تريبون
آزاد دانشجويان
را نياورد و به
آنان حمله کرد
که با مقاومت دانشجويان
اين هجوم وحشيانه
ناکام ماند و بسيج
به عقب رانده شد.
تجمع پليس ضدشورش
که دانشگاه را
به محاصره خود
در آورده بود باعث
بروز درگيری ميان
پليس و دانشجويان
شد که حتی به ضد
و خورد هم انجاميد.
در گزارش دیگری
می خوانیم نيروهای
امنيتی از ساعات
اوليه صبح امروز
در اطراف، مقابل
درب ها و داخل دانشگاه
تهران حضور گسترده
داشته و کوچک ترين
تحرکات را با دقت
زير نظر داشتند.
مديريت دانشگاه
تهران به منظور
کنترل هر چه بهتر
فضای اين دانشگاه
در آستانه حضور
رئيس جمهور، از
نيروهای حراست
و انتظامات ديگر
دانشگاه های تهران
درخواست کمک کرده
بود. نيروهای حراست
و انتظامات، محمداسماعيل
سلمانپور و کوروش
دانشيار، دو نفر
از دانشجويان
اميرکبير را پيش
از آغاز مراسم
از دانشگاه بيرون
انداختند. از صبح
نيز افراد ناشناس
زيادی در محوطه
دانشگاه تهران
قدم می زنند و داخل
دانشگاه کارت
دانشجويی افراد
را چک می کنند.
افرادی که ظاهر
بسيجی داشتند
با اتوبوس به داخل
دانشگاه آورده
شده و مقابل کتابخانه
مرکزی دانشگاه
تهران، جايی که
تالار علامه امينی،
محل سخنرانی احمدی
نژاد در آن قرار
دارد، پياده شدند.
در حالی که خبرنگاران
ساعتی پيش وارد
سالن محل سخنرانی
شده بودند، بسيجيان
از همان لحظه مقابل
کتابخانه مرکزی
تجمع کرده بودند.
به گزارش خبرنامه
اميرکبير دانشجويان
از دانشگاه های
مختلف شهر تهران
به منظور شرکت
در جلسه سخنرانی
احمدی نژاد از
صبح امروز به پرديس
مرکزی دانشگاه
تهران مراجعه
کرده بودند. در
حالی که بخشی از
دانشجويان موفق
شدند وارد دانشگاه
شوند، بخشی ديگر
نيز موفق به ورود
به دانشگاه نشدند.
انجمن سنتی دانشگاه
تهران ابتدا تجمعی
را مقابل دانشکده
ادبيات دانشگاه
تهران ترتيب داده
بود. برخی از دانشجويان
حاضر در صحن دانشگاه
با حضور در اين
تجمع خواستار
شکل گيری تجمع
مقابل کتابخانه
مرکزی، محل سخنرانی
احمدی نژاد، شده
اند که اين مسئله
با مخالفت انجمن
سنتی دانشگاه
تهران مواجه شد.
دانشجويان به
صورت خودجوش از
مقابل دانشکده
ادبيات دانشگاه
تهران به سمت کتابخانه
مرکزی حرکت کرده
و در آن جا تجمع
کردند. دانشجويان
شعار می دادند
«توپ تانک بسيجی،
ديگر اثر ندارد»،
«حکومت حيا کن
دانشگاه رو رها
کن»، «دانشجوی
زندانی آزاد بايد
گردد»، «شکنجه
دانشجو، محکوم
است محکوم است»،
«حکومت زور نمی
خواهيم، پليس
مزدور نمی خواهيم»،
«دانشجو می ميرد
ذلت نمی پذيرد»،
«محمود احمدی
نژاد، عامل تبعيض
و فساد»...
تجمع
۵۰۰ نفری دانشجويان
در محاصره نيروهای
امنيتی و دانشجويان
بسيجی قرار داشت.
نيروهای امنيتی
از طبقه بالای
کتابخانه در حال
فيلمبرداری از
تجمع و درگيری
دانشجويان بودند.
تعداد معدودی
از دانشجويان
بسيجی با تجمع
مقابل کتابخانه
مرکزی، پلاکاردهايی
در دست داشتند
که روی آن ها نوشته
شده بود: «مرگ بر
انگليس»، «ما
بيداريم» و بسيجی
ها شعار می دادند
«مرگ بر آمريکا».
بسيجی ها همچنين
با فرستادن صلوات
و سينه زدن شعار
«حسين حسين شعار
ماست، شهادت افتخار
ماست» را سر می
دادند. بسيجی ها
چندين بار با دانشجويان
که قصد ورود به
کتابخانه را داشتند
به شدت درگير شدند
و آن ها را مورد
ضرب و شتم قرار
دادند. در اين درگيری
لباس های چند نفر
از دانشجويان
پاره شد و دانشجويان
جراحاتی برداشتند.
چند نفر از دانشجويان
بعد از تجمع به
بيمارستان مراجعه
کردند.
در سخنرانی
های تريبون آزاد
که در مقابل سالن
سخنرانی احمدی
نژاد، برگزار
گردید از جمله
گفته شد: در تابستان
امسال ۲۱ نفر از
جامعه دانشگاهی
دستگير شدند،
۴۳ تشکل دانشجويی
لغو مجوز شده است،
احمدی نژاد بايد
پاسخ بدهد وقتی
در دانشگاه کلمبيا
می گويد دانشگاه
های ايران آزاد
است، اين حرف را
بر اساس چه مدارکی
و چه دلايلی می
زند. احمدی نژاد
به پلی تکنيک آمد.
دانشجويان پلی
تکنيک اجازه ندادند
حتی دوربين صدا
و سيما تصاوير
دلخواهش را از
آن مراسم بگيرد.
ما می خواهيم فقط
يک نفر از اين جمعيت
در سالن حضور پيدا
کند و سئوالات
ما را از رئيس جمهور
بپرسد.
در ادامه
اين برنامه، دانشجويان
به سمت درب 16 آذر
راهپيمايی کردند
و در آن جا تجمع
نمودند. در پی اين
حرکت نيروی انتظامی
بلافاصله گارد
ضدشورش را در مقابل
درب دانشگاه مستقر
کرد. سپس دانشجويان
مطلع شدند اتومبيل
حامل احمدی نژاد
در حال خروج از
دانشگاه است. دانشجويان
به سرعت به سمت
سر در اصلی دانشگاه
تهران حرکت کردند.
در حالی که دانشجويان
مقابل سر در اصلی
تجمع کرده بودند،
گفته شد اتومبيل
های حامل تيم همراه
رئيس جمهور تغيير
مسير داده و از
درب ديگری از دانشگاه
خارج شد. نيروی
انتظامی در انتها
با استفاده از
اسپری فلفل و گاز
اشک آور سعی کرد
دانشجويان را
متفرق کند.
محمود
احمدی نژاد، در
سخنان خود در دانشگاه
تهران، در مورد
برنامه هسته ای
ايران گفت: «آمريکا
در برابر منطق
هسته ای ايران
کم آورده و راهبرد
آن ها ديگر خاصيتی
ندارد.»
احمدی
نژاد، با اشاره
به سخنرانی خود
در دانشگاه کلمبيا
در نيويورک، ادعا
کرد: «تمام اقدامات
آن ها طبق برنامه
ريزی قبلی بود
و می خواستند مرا
(از سخنرانی) منصرف
کنند و اعصاب ما
را خرد کنند که
نتوانيم صحبت
کنيم.»
اما شیوه
انعكاس موضوع
اعتراض دانشجويان
به احمدی نژاد،
در رسانه های
وابسته به حکومت
جالب بود. این
رسانه ها، حضور
دانشجویان معترض
را ناچیز نامیدند
و به آن ها برچسب
های دروغینی هم
چون «وابسته به
گروهک های ضدانقلاب»،
عوامل «آمریکا
و اسرائیل» و «ضدانقلاب»
و غیره زدند تا
بر جنایات حکومت
شان و جانی بودن
سران آن سرپوش
بگذارند.
حسين
شريعتمداری،
مدير مسئول و نماينده
رهبری در كيهان،
چهارشنبه 18 مهر
1386 - 10 اكتبر 2007 ، در مورد
اعتراض دانشجویان
نوشت: «... 2 - صبح روز
دوشنبه در جريان
سخنرانی آقای
دكتر احمدی نژاد
در دانشگاه تهران
گروهی از دانشجويان
با برنامه ريزی
قبلی برای اعلام
مخالفت با ايشان
گرد آمده بودند
و در مقابل جمع
كثيری از دانشجويان
نيز به حمايت برخاسته
بودند... ولی شماری
از دانشجويان
كه به مخالفت آمده
بودند شعارهايی
بر زبان داشتند
كه يادآور مخالفت
های كور گروهك
های ضد انقلاب
در سال های اوليه
بعد از پيروزی
انقلاب اسلامی
بود... 3- شعارهای
برخی از شما عليه
جمهوری اسلامی
ايران كه در مقابل
تمامی قدرت های
استكباری ايستاده
است و دشمنان قسم
خورده ای مثل جنايتكاران
آمريكايی و اسرائيلی
دارد، چه مفهومی
غير از همراهی
با آمريكا و اسرائيل
می تواند داشته
باشد؟! در خوشبينانه
ترين حالت می توان
اين عده را افرادی
فريب خورده دانست
و در شعور سياسی
و اجتماعی آنان
ترديد كرد ولی
حالت دوم سرسپردگی
مستقيم يا غيرمستقيم
به صهيونيست هاست
و حالت سومی قابل
تصور نيست...» شایان
دکر است که کیهان
در گزارش روز سه
شنبه خود، ادعا
کرده بود که تنها
یک دانشجو علیه
احمدی نژاد شعار
داده است.
از سوی
دیگر خبرگزاری
دولتی ايرنا نیز
نوشت: «برنامه
از قبل طراحی شده
برای ايجاد تشنج
در دانشگاه تهران،
هم زمان با حضور
رييس جمهور در
اين دانشگاه ناکام
ماند.»
سايت «سپهر
نيوز» كه حامی
سرسخت احمدی نژاد
است، در يادداشتی
بهرغم وارد كردن
اتهامات متعدد
به دانشجويان،
اعتراف كرده است
كه: «ديروز در دانشگاه
تهران به كرات
شعارهايی مانند
«مرگ بر ديكتاتور»
را می شنيديم.»
سايت اصولگرای
«الف»، با اشاره
به اين که «شعارهای
تند عليه رئيسجمهور»،
عده دانشجويانی
را که به سردادن
اين شعارها می
پرداختند 25 نفر
گزارش داد.
روزنامه
اعتماد ملی، نوشت:
«ديروز كسی نرده
های سبز اطراف
دانشگاه را نديد،
چون نيروهای پليس
و يگان های ويژه
در پياده روهای
اطراف دانشگاه
ايستاده بودند.
آن ها به اتفاقاتی
نگاه می كردند
كه در پشت نرده
های سبز پيگيری
می شد؛ جريانی
كه حدود ساعت 10 صبح
ديروز هم زمان
با حضور اتوبوس
های دانشجويان
بسيجی آغاز شد...»
اساسا کار حکومت
های دیکتاتوری
و سران و رسانه
های آن در مواجهه
با اعتراضات توده
ای و اجتماعی افکار
عمومی است. نخست
سعی می کنند که
اعتراضات بر حق
آن ها را به «تحریک
بیگانگان» نسبت
دهند تا سپس با
منحرف کردن افکار
عمومی سرکوب های
خود را موجه جلوه
دهند. اما به قول
معروف دیگر حنای
حکومت اسلامی
و حسین شریعتمداری،
این شکنجه گر معروف
زندان اوین در
سال های اولیه
انقلاب 57، رنگ باخته
و کسی چنین تبلیغات
غیرواقعی و دروغین
را باور ندارد.
براین اساس اعتراضات
دانشجویان، زنان،
کارگران و مردم
آزادی خواه علیه
حکومت اسلامی
بر حق است و آنان
تنها به نیروی
طبقاتی خود باور
دارند و هیچ دل
خوشی هم از سیاست
های غیرانسانی
دولت آمریکا و
اسرائیل و دیگر
متحدانش ندارند.
حکومت اسلامی
یک حکومت تروریستی
و استثمارگر است
که دیر یا زود با
قدرت توده ای از
حکومت برکنار
خواهد شد.
سال
تحصیلی 1387 - 1386 در ایران،
در حالی آغاز شد
که سرکوب جنبش
دانشجویی تشدید
شده است. گوشه هایی
از این سرکوب ها
عبارتند از:
هشت تن از دانشجويان
دانشگاه اميرکبير
مدتی پس از حضور
محمود احمدی نژاد
در اين دانشگاه،
به اتهام توهين
به مقدسات اسلام
در نشريات دانشجويی
بازداشت شدند.
سه تن از آن ها،
احسان منصوری،
احمد قصابان و
مجيد توکلی بيش
از پنج است که در
بازداشت بسر می
برند. اين دانشجويان
و فعالان ديگر
دانشجويی در دانشگاه
اميرکبير می گويند
لوگوی نشريات
جعل شده است و آن
ها هيچ ارتباطی
با اين نشريات
نداشته اند. محمد
علی دادخواه،
وکيل مدافع اين
سه دانشجوی زندانی
که تاکنون موفق
به ملاقات با موکلانش
نشده، گفته است:
روز شنبه سی و يکم
شهريور ماه در
نخستين جلسه دادگاه
غيرعلنی موکلانش
شرکت کرده است.
وی اظهار داشت:«هر
سه دانشجو در دادگاه
حضور داشتند و
به دليل غيرعلنی
بودن نمی توانم
توضيحی درباره
دادگاه بدهم. با
اين که در دادگاه
حضور پيدا کردم
باز هم موفق به
ملاقات با موکلانم
نشدم...»
سه دانشجوی
ديگر، کيوان انصاری،
ابوالفضل جهاندار
و سعيد درخشندی
که بيش از يک سال
است در زندان به
سر می برند. سهیل
آصفی، دانشجو
و روزنامه نگار،
در سلول انفرادی
در شرایط نا مناسبی
به سر می برد.
هدايت
غزالی و صباح نصری،
از دانشجویان
دانشگاه تهران
و از مسئولین نشريه
دانشجويی «وژامه»،
بيش از يک ماه است
که توسط نيروهای
امنيتی بازداشت
شده اند و در اين
مدت هيچ اطلاعی
از وضعيت، مکان
نگهداری و دليل
بازداشت آن ها
در دست نيست. خانواده
اين دو دانشجوی
زندانی نگران
فرزندان خود و
تحت فشار و شکنجه
قرار گرفتن آنان
هستند.
در آخرین
اقدام پلیسی و
سرکوبگرانه حراست
دانشگاه، 31 نفر
از فعالان دانشجویی
دانشگاه علامه
با صدور احکامی
از تحصیل محروم
ماندند.
«آقای
شريعتی! دانشگاه
پادگان نيست،
دانشگاه خانه
من است.» اين نوشته
پلاکاردی است
که يک دانشجوی
دانشگاه علامه
در دست دارد. دانشگاهی
که رياست آن را
حجت الاسلام صدرالدين
شريعتی بر عهده
دارد. دانشجوی
پلاکارد به دست
به همراه چند نفر
ديگر از دوستانش،
مقابل دانشکده
ادبيات و زبان
های خارجي دانشگاه
علامه روي زمين
نشسته اند. آن ها
تنها چند تن از
31 دانشجوی محروم
از تحصيل دانشگاه
علامه هستند. دانشجويانی
که نه تنها از تحصيل
محرومند بلکه
به دستور حراست
دانشگاه «ممنوع
الورود» نيز شده
اند.
دانشجویان
معترض دانشگاه
علامه، از جمله
پلاکاردهای دیگری
که با خود حمل می
کردند بر روی آن
ها نوشته بودند:
«در آزادترین
کشور دنیا ما را
به دانشگاه راه
نمی دهند»، «ممنوع
الورود بودن به
دانشگاه مرگ آزادی
است»، «دانشگاه
خانه ماست، چرا
پشت در می مانیم«،
«چه کسی پاسخگوی
عملکرد غیرقانونی
مدیریت دانشگاه
است؟»، «گناه
ما بیداری است»،
«محکومیم به تعلیق»
و «ای کاش من هم
دانشجوی دانشگاه
کلمبیا بودم!»
اين دانشجويان
حق ورود به دانشگاه
و حتی حق استفاده
از کتابخانه دانشگاه
را ندارند. حالا
آن ها تنها يک روز
پس از تجمع اعتراضی
صدها دانشجو که
هم زمان با حضور
محمود احمدی نژاد
رييس جمهوری اسلامی
در دانشگاه تهران
صورت گرفت، در
برابر دانشگاه
علامه تحصن کرده
اند تا آن چنان
که در يکي از پلاکاردهايشان
آمده، از مسئولين
دانشگاه بپرسند
که: «به کدامين
گناه از تحصيل
محروم شده اند.»
پرسشی که در تجمع
16 مهر دانشجويان
در دانشگاه تهران
نيز بارها مطرح
شد.
امیر
حسین اعتمادی،
فارغ التحصیل
دانشکده فنی دانشگاه
تهران ، به اتهام
اقدام علیه امنیت
ملی در شعبه 15 دادگاه
انقلاب تهران
به ریاست قاضی
صلواتی به 2 سال
حبس تعلیقی محکوم
شد. نامبرده در
جریان اعتراضات
دانشجویی خرداد
82 توسط حفاظت اطلاعات
سپاه پاسداران
بازداشت گردید
و مدت 55 روز در سلول
انفرادی بسر برد.
سعید قاسمی نژاد،
دانشجوی دانشگاه
تهران به اتهام
تحریک به اغتشاش
و اقدام علیه امنیت
ملی در شعبه 15 دادگاه
انقلاب تهران
به ریاست قاضی
صلواتی به 2 سال
حبس تعلیقی محکوم
شد. نامبرده در
جریان اعتراضات
دانشجویی خرداد
82 به مدت 20 روز بازداشت
گردید.
میثم گلستانی،
عضو انجمن اسلامی
دانشجویان دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان،
به علت شرکت در
تجمع روز دانشجو
در دادگاه به یک
سال حبس تعلیقی
محکوم شد.
امین
بزرگیان، دانشجوی
سابق دانشگاه
تهران، به اتهام
اقدام علیه امنیت
کشور، هیاهو و
جنجال برای برهم
زدن نظم و سنگ پرانی
به ماموران نیروی
انتظامی با شکایت
مدعی العموم در
شعبه 15 دادگاه انقلاب
تهران محاکمه
شد.
46 دانشجوی دانشگاه
آزاد شهر ری، به
اتهام عدم رعایت
شئونات دانشجویی
و عدم رعایت پوشش
مناسب در کمیته
انضباطی این دانشگاه
محکوم شدند. تنها
3 نفر از این دانشجویان
به کمیته انضباطی
احضار و محاکمه
شده اند، 43 دانشجوی
دیگر به صورت غیابی
و بدون این که فرصت
دفاع از خود را
داشته باشند محکوم
شده اند.
شیرزاد
حاجیلو، دانشجوی
رشته کامپیوتر
دانشگاه آزاد
خوی، جهت محاکمه
برای پنجمین بار
به دادگاه انقلاب
خوی احضار شد.
یاسر گلی، فعال
دانشجویی و از
دانشجویان ستاره
دار سنندجی، توسط
نیروهای امنیتی
در مقابل دانشگاه
آزاد سنندج بازداشت
شد. یاسر گلی، فعال
دانشجویی و دبیر
سابق اتحادیه
دموکراتیک دانشجویان
کرد، صبح پنج شنبه
19 مهر ماه در مقابل
دانشگاه آزاد
سنندج بازداشت
شد. نامبرده سال
گذشته به اتهام
اقدام علیه امنیت
ملی مدت کوتاهی
را در زندان بسر
برده بود. دلیل
بازداشت و مکان
نگداری وی هنوز
مشخص نیست.
معاون
دانشجویی دانشگاه
آزاد اسلامی،
در پی صدور حکم
منع از تحصیل و
درج در پرونده
۹٣ دانشجو دانشگاه
آزاد کرج از سوی
کمیته انضباطی
از تعویق حکم دانشجویان
منع تحصیل شده
و امکان شرکت آن
ها در امتحانات
خبر داد. دکتر فریدون
رهنما، در تماس
خبرنگار صنفی
آموزشی خبرگزاری
دانشجویان ایران
(ایسنا)، در این
باره افزود: احکام
منع از تحصیل ۱٣
دانشجو و درج در
پرونده برای ٨۰
دانشجو به دلیل
عدم رعایت حجاب
اسلامی و پوشش
نامناسب و عدم
توجه به تذکرات
صادر شده بود و
با وجود این که
این دانشجویان
در طول ترم به تذکرات
داده شده توجه
نکرده بودند
با این حال ۱٣ دانشجوی
منع تحصیل می توانند
با مراجعه به معاونت
دانشجویی واحد
و ارائه تعهد مبنی
بر پوشش مناسب
و حجاب اسلامی
درامتحانات شرکت
کنند تا پرونده
آن ها مورد بررسی
قرار گیرد. البته
در صورتی که این
دانشجویان پس
از تعهد نیز مراعات
نکنند با آنان
برخورد می شود.
وی در عین حال
گفت که احکام انضباطی
تنها به شخص دانشجو
اعلام می شود
نه آن که به صورت
اطلاعیه منتشر
و نصب شود.
گفتنی
است، اطلاعیه
کمیته تحقیق و
ارشاد فرهنگی
کمیته انضباطی
دانشگاه آزاد
اسلامی کرج در
خصوص منع تحصیل
۱٣ دانشجو و درج
در پرونده ٨۰ دانشجو
روز گذشته توسط
این دانشجویان
به ایسنا ارسال
شد.
احکامی که
به گفته آن ها در
قالب اطلاعیه
ای و دو هفته از
قبل از آغاز امتحانات
صادر شده و بر دیوارهای
دانشگاه نصب شده
بود. در این اطلاعیه
پوشش نامناسب،
داشتن آرایش،
آشکار بودن موی
سر، لاک ناخن،
برخورد نامناسب
با مسوولین دانشگاه،
به همراه نداشتن
مشخصات دانشجویی،
ارتباط نامناسب
با غیرهمجنس و
نامتعارف بودن
موی سر و ریش (آقایان)
علل صدور احکام
عنوان شده است.
این ها
فقط گوشه هایی
از سرکوب گسترده
دانشجویان و رعب
و وحشت حکومت اسلامی
در دانشگاه هاست.
در حالی که احمدی
نژاد در سخنرانی
خود در دانشگاه
کلمبیا، ادعا
کرده بود دانشگاه
های ایران را آزادترین
دانشگاه های جهان
هستند؟! دعوت از
محمود احمدی نژاد،
به عنوان رئیس
جمهوری حکومت
اسلامی به دانشگاه
کلمبیا، در ایران
و خارج اظهار نظر
های جنجال برانگیز
بسیاری را به دنبال
داشته است، واکنش
های متفاوتی را
به دنبال داشت.
سخنرانی آقای
«لی. سی. بالینجر»،
رییس دانشگاه
کلمبیای نیویورک،
در رابطه با آقای
احمدی نژاد واکنش
های فراوانی بر
انگیخته است.
بدین گونه، از
محمد خاتمی و هاشمی
رفسنجانی، هاشمی
رفسنجانی، محمد
خاتمی، حسن ابطحی
محسن آرمین، عطاءالله
مهاجرانی و...، در
محکومیت رییس
دانشگاه کلمبیا،
به دفاع از احمدی
نژاد برخاستند.
مسعود
بهنود: «سومين
سفر احمدى نژاد
به نيويورك و اصرارش
براى سخنرانى
در دانشگاه كلمبيا،
با مقدمه توهين
آميز و خارج از
عرفى كه رييس آن
دانشگاه بر زبان
آورد مبنائى شد
تا آن انتقاد اصلى
كه به تصميم گيرى
هاى رييس جمهور
و مشاوران وى وارد
است در پرده جنجال
ها ناگفته بماند
و در غبار حاصل
از بى تدبيرى آقاى
بالينجر اين پرسش
گم شود كه چرا بايد
بى اطلاعى از قواعد
ديپلوماسى جهانى،
همراه خيره سرى
و آسان گيرى زمينه
ساز توهين ضمنى
به ايرانيان شود...»
«... مى بايد آلان
شديدتر از اين
به رييس دانشگاه
كلمبيا اعتراض
مى كردند كه چرا
به نماينده يك
ملت مستقل و كهنسال
براى رضايت خاطر
با نفوذان چنين
بى ادبانه توهين
روا داشته است.
حتى جا داشت كه
ايرانى ها بدون
در نظر گرفتن مرام
و عقيده خود دست
به اعتراض بگذارند.
اما اين ها تمام
در موقعيتى ممكن
است كه احترام
امامزاده توسط
متولى حفظ مى شد
كه متولى در اين
جا رييس جمهور
و دولت و اعضاى
دفتر وى هستند...»
«...آقاى رييس دانشگاه
به اين نظر دارد
و در حقيقت مى خواست
با يك دست دو هندوانه
بلند كند، هم به
سنت استقلال و
آزادى دانشگاه
هاى ايالات متحده
احترام گذاشته
باشد و هم به صاحبان
نفوذ گفته باشد
بفرما ديديد كه
پشتش به خاك ماليدم.
اما رندى بيش از
حد مى گويند جوانمرگى
مى آورد. حاصل اين
است كه هيچ يك از
اين دو منظور با
كلمات سخيف آقاى
بالينجر حاصل
نشد و برعكس. از
همين رو باور ندارم
كه ايشان چندان
در چنان پست معتبرى
باقى بماند...»
کسانی هم چون بهنود،
هر چند که از عوامل
رسمی حکومت نیستند،
اما همانند سفیران
فرهنگی حکومت
اسلامی در خارج
کشور عمل می کنند.
او، همچنین در
انتخابات ریاست
جمهوری اخیر حکومت
اسلامی، مبلغ
هاشمی رفسنجانی
شده بود.
بالینجر،
خطاب به احمدی
نژاد، از جمله
گفت: «... به گزارش
عفو بینالملل
در سال جاری تاکنون
210 نفر در ایران اعدام
شدهاند که تنها
21 مورد از آن ها در
صبح پنجم سپتامبر
بوده است. در کل
به صورت سالیانه
این لیست دو کودک
را شامل می شود.
دلیل دیگر، گزارش
دیده بان حقوق
بشر است که ذکر
می کند ایران
در صدر اعدام خردسالان
در جهان قرار دارد...
ایران در طی جولای
و آگوست گذشته
در حدود سی نفر
را در ادامه سرکوب
های گسترده گزارش
شده به جرم تلاش
برای ایجاد یک
جامعه دمکراتیک
تر و بازتر به طناب
دار آویخته است.
بسیاری از این
اعدام ها در ملاءعام
انجام گرفته که
نقض پیمان بین
المللی حقوق سیاسی
و مدنی است که ایران
هم یکی از طرفهای
امضا کننده آن
است... چنین اعدام
هایی هم زمان با
سرکوب وسیع فعالان
دانشجویی و دانشگاهی
به اتهام تحریک
برای یک انقلاب
به اصطلاح مخملی
بوده است.این شامل
زندانی کردن و
بازنشستگی اجباری
اساتید نیز بوده
است. هم چنان که
دکتر اسفندیاری
در یک مصاحبه سراسری
پس از رهایی اظهار
کرده، وی در یک
سلول انفرادی
به مدت 105 روز زندانی
بود چرا که دولت
ایران اعتقاد
داشته ایالات
متحده در حال برنامه
ریزی برای یک انقلاب
مخملی در ایران
میباشد... پس من
از شما میپرسم:
چرا زنان، اعضای
فرقه بهائیت،
همجنس گرایان
و بسیاری از دانشگاهیان
در کشور شما هدف
آزار و اذیت قرار
گرفته اند؟... در
کشور ما، مطبوعات
ما با شما مصاحبه
می کنند و از شما
در خواست می شود
تا در این جا سخن
بگوئید. و اندکی
قبل همکار من در
مدرسه حقوق، مایکل
دورف در مصاحبه
با رادیو اروپای
آزاد در سخن با
مخاطبان ایرانی
از اصول مسلم آزادی
بیان در این کشور
سخن می گوید،
من پیشنهاد می
کنم که از این هم
فراتر برویم. اجازه
دهید تا به همان
میزان آزادی که
آمروز ما به شما
داده ایم، من
در راس هیئتی از
دانشجویان و اعضای
دانشگاه کلمبیا
در دانشگاه شما
در مورد آزادی
بیان سخن بگوئیم.
آیا این کار را
خواهید کرد؟... (متن
کامل سخنان رییس
دانشگاه کلمبیا،
ترجمه مهدی طلعتی،
سایت ایران امروز،
5 مهر ماه 1386)
بدین
ترتیب، نه سران
حکومت اسلامی
و رسانه های وابسته
به حکومت، و نه
بهنود، توجهی
به این سخنان افشاگرایانه
رئیس دانشگاه
کلمبیا نداشتند،
فقط از موضع دفاع
از حیثیت حکومت
اسلامی و موضع
ناسیویالیستی
حرکت کردند.
خود
احمدی نژاد نیز
در مصاحبه ای با
شبکه خبری «سی.ان.ان»
گفت، رفتار آقای
«بالینجر»، «بی
ادبانه، به دور
از عقلانیت و نادرست
بود.»
محمود احمدی
نژاد وسعت دستاورد
سفرش به نيويورک
را «به اندازه
بزرگي خود خدا
توصيف کرد.» رئيس
جمهور که در جمع
برخی از استادان
دانشگاه صحبت
می کرد به روايت
سفرش به نيويورک
پرداخت. وی با تاکيد
بر اين که اظهاراتش
در اين سفر دريچه
هايی را به روی
فرهيختگان و انديشمندان
آمريکا گشوده
است از دانشگاهيان
خواست اين راه
را ادامه داده
و «از دنيا سئوال
کنند» و «با دنيا
حرف بزنند.» به
گزارش ايسنا،
وی با اشاره به
اين سفر گفت؛ «ما
به نيويورک سفر
کرديم و براي اين
سفر از قبل هدف
گذاری هايی کرده
بوديم؛ البته
اين هدف گذاری
ها به اندازه فهم
خودمان بود ولی
نتايجی که خداوند
از اين سفر داد
به اندازه بزرگی
خود خدا وسعت داشت.»
وی با بيان اين
که «آن ها در واقع
همه در پازل خداوند
بازی می کنند»،
افزود؛ آن ها طراحی
کرده بودند که
جمهوری اسلامی
ايران را از موضع
دانشگاه محکوم
کنند و قدم به قدم
آن را طراحی کرده
بودند. به گزارش
ايسنا، رئيس جمهور
در ادامه اظهاراتش
گفت؛ در سال گذشته
هنگام حضور در
نيويورک با اعضای
شورای روابط خارجی
آمريکا ديدار
و گفتگو داشتم
و امسال با فرهيختگان،
انديشمندان و
گروه های فکری
پشت صحنه آمريکا
ديدار و گفتگويی
داشتم. (روزنامه
اعتماد)
احمدی
نژاد، این چهره
کریه و خشن حکومت
اسلامی که سابقه
شرکت در جوخه های
مرگ و تیرخلاص
زن به زندانیان
اعدامی را نیز
در کارنامه سیاه
و سنگین خود دارد
نماینده جهل و
جنایت حکومت اسلامی
است نه نماینده
اکثریت مردم ایران.
اکثریت مردم ایران،
از او و حکومت اسلامی
و همه سران و جناح
های آن نیز شدیدا
نفرت دارند و با
بی صبری برای برچیده
شدن بساط این حکومت
ارتجاعی روزشماری
می کنند.
مگر غیر
از این است در هر
نقطه ای از جهان،
نمایندگان حکومت
اسلامی ده ها هزار
اعدام، آپارتاید
جنسی، ترور و وحشت،
زندان و شکنجه،
اعدام و سنگسار
و... ظاهر شوند انسانیت
حکم می کند که به
حضور آن ها به دلیل
این همه جنایتات
بی شمارشان علیه
بشریت اعتراض
کنند. از این رو
آنچه که پرفسور
لی بولینجر، رئیس
دانشگاه کلمبیا
در برابر محمود
احمدی نژاد عنوان
کرد، هر انگیزه
و هدفی هم در پشت
پرده داشته باشد،
اما غیرواقعی
نگفته است. بولینجر،
از سرکوب خشونت
بار دانشجویان،
اساتید دانشگاه
ها، روزنامه نگاران
و فعالین جنبش
های اجتماعی در
ایران، هم زمان
با سرکوب وسیع
فعالان دانشجویی
و دانشگاهی و اعدام
های گروهی در ملاء
عام سخن راند عین
حقیقت است.
اگر
رییس دانشگاه
کلمبیا، به احمدی
نژاد گفت که اعمال
شما دیکتاتورمنشانه
است، دانشجویان
معترض دانشگاه
های تهران به او
گفتند: «مرگ بر
دیکتاتور!» آیا
بهنودها باز هم
به این دانشجویان
اعتراض خواهند
کرد که چرا به نماینده
ملت ایران توهین
کرده اند؟! خرافات
ملی و مذهبی تمام
سلول های وجود
کسانی هم چون بهنود
را فراگرفته است
و هر چند شاید نماز
نخوانند و روزه
نگیرند؛ با کت
و شلوار و کراوات
هم بخوابند و بلند
شوند؛ در پاریس
و لندن و واشنگتن
هم زندگی کنند،
فرقی نمی کند همان
افکار ارتجاعی
ملی و مذهبی را
با خود حمل می کنند.
اساسا حقوق انسان
جهان شمول است
و هر انسان در هر
گوشه جهان حق دارد
به نقض حقوق و آزادی
های انسانی اعتراض
کند و یا از این
مبارزات برحق
و انسانی حمایت
و پشتیبانی به
عمل آورد. از این
آقایان و خانم
هایی که از موضع
ناسیونالیستی
حرف زدن علیه احمدی
نژاد را توهین
به مردم ایران
قلمداد می کنند
باید پرسید محمود
احمدی نژاد از
کی و چگونه نمایندگی
مردم ایران را
پیدا کرده است؟
احمدی نژاد، رییس
جمهوری حکومتی
است که علاوه بر
سرکوب های وحشیانه
سیاسی و اجتماعی،
در عرصه اقتصادی
نیز فشارهای غیرقابل
تحملی را بر کارگران،
دانشجویان، زنان
و مردم محروم و
آزادی خواه تحمیل
کرده است. براساس
گزارش های رسمی،
در دولت احمدی
نژاد، جمعيت فقير
كشور از 3/11 درصد
به 3/13 درصد رسيده
است.
روزنامه
سرمايه نوشت،
«روزی كه مسئولان
وزارت رفاه و تامين
اجتماعی اعلام
كردند كه برای
تلطيف ادبيات
فقر از عبارت «خط
بقا» به جای «خط
فقر» استفاده
كنند، تصور نمی
كردند كه بايد
با انتقادهای
رسانه ها و كارشناسان
مواجه و در نهايت
مجبور شوند همان
ادبيات قبلی كه
براساس آن طبق
آمار خط فقر شديد
و مطلق بيش از 12 ميليون
نفر در كشور را
شامل می شود، بپذيرند.»
رشدنرخبيکاریدرسالهای
اخيرسببشدهاستکه
نیرویجوان ازیافتنیکفرصتشغلی
مناسبمحروم باشد.
نرخواقعیبيکاری
جواناندرایران،نزدیکبه40
درصداست. یعنی
4 نفرازهر 10
نفری کهدرسنکارهستنداز
داشتنیکشغل ثابتمحرومهستند.
درحالحاضر
10 ميليون جوانایرانیجویایکارمیباشند.
سالانه رقمیبين800
هزارتا 1 ميليوننفربه
جمعيتشاغلکشوراضافهمیشود.
اقتصادایرانبایدسالانهبيشاز
800 هزار فرصتشغلیایجادکندتانرخبيکاریدرحد
همين 40درصدثابتبماند.
در حالیکهاینرقمبيش
از 300 هزارفرصتشغلی
در سالنيست. بنابراین
حداقلسالینيمميليوننفربهجمعيت
مطلقبيکارکشور
افزودهمیشود.
درچنین وضعیتیبخشزیادیازجوانان
ایرانیکهقربانی
فقر وبيکاریهستنددچار
انواع و اقسام
آسیب اجتماعی
نظیرافسردگی،اعتياد،فحشاو
گرایشبهخودکشیدچارشده
اند. بسیاری از
آن ها یا از تحصیل
باز مانده اند
و یا به دلیل فقر
ترک تحصیل کرده
اند. هزینه های
آموزشی و شهریه
در مدارس و دانشگاه
های ایران کمرشکن
است.
بخش مهمیازفارغالتحصيلاندانشگاههایآزادو
دولتیبيکارهستندوبههميندليل،هر
سالنزدیکبه 200
هزارتنازآن
هابه کشورهایدیگر
با امید دست یابی
به یک زندگی انسانیمهاجرتمیکنند.
درحالی کهکلصادراتغيرنفتیایرانکم
تر از ده ميليارددلار
در سال است،ارزشدلاریاینفرارمغزها
معادل 11 ميليارددرسالمیباشد.
نزدیکبه 20 ميليون
ایرانیباپدیده
خانمانسوزاعتيادبهطورمستقيمیا
غيرمستقيم سروکار
دارند. ایران،بزرگ
ترین مصرفکنندههرویيندرجهاناست.
فقر اقتصادی،
سرکوب های سیاسی
و اجتماعی و یاس
و ناامیدی سبب
شده است که هرسالههزارانجواندرایران
آلوده اعتیاد
شوند و یابهدليلمصرف
زیادموادمخدرجانیاسلامتی
خود را به خطر اندازند.
طبقآماررسمیو
به اقرار مسئولین
آموزش و پرورش،
حدود سی هزاردانشآموزمعتاد
در مدارس ایران
وجود داردومتوسطسناعتيادبهمرز
13سال رسیده
است. بهگزارشخبرگزاریرسمی
ايران،«ايرنا»،سردارتوحيد
عبدی،درجريانهمایشی
درشهراراک،گفتهاستکهتغييراتايجادشدهدرشرايطاجتماعیباعثشدهتا
سنبرخیازجرايمماننداعتيادوروسپیگریکاهشبيابدوبهحدود١٣سالگیبرسد.
واقعيتاین است
که باندهای ماقیایی
وابسته بهحکومتاسلامی،بهطور
مستقيمدرتامينموادمخدربرایبيشاز
10 ميليون مصرفکنندهدائمی
و غیردایمی انواعمخدردخالتدارند.
اکنون اعتراضات
و اعتصابات کارگری
در حال گسترش است.
بدنبال سیاست
های سرمایه داران
و دولت حامی سرمایه،
و با ورود فراوان
شکر به ایران،
شرکت نیشکر هفته
تپه در آستانه
ورشکستگی قرار
گرفته است. بیش
از یک سال است که
کارگران این شرکت،
نسبت به عدم پرداخت
حقوق و وعده های
تو خالی کارفرمایان
دست به تحصن، اعتصاب
و راهپیمایی زده
اند. کارگران نیشکر
هفت تپه، طی هفته
های اخیر اعتراضات
خود را شدت بخشیده
اند.
تعدادی از
کارگران نیشکر
هفت تپه، مورد
ضرب و شتم قرار
گرفته اند. تعدادی
توسطارگان های
امنیتی به دادگاه
احضار و تحت بازجویی
قرار گرفته اند.
در چند روز گذشته
نيزشبانه به منازل
تعدادی از فعالان
کارگری از طرف
حفاظت و اطلاعات
و امنيتشهرستان
مراجعه و آنان
را احضار كرده
اند. و آن ها را تحت
فشار قرار داده
اند تا از حضور
در تحصن خوداری
کنند. اما کارگران
و خانواده آن ها
نسبت به این برخوردهای
نيروهای انتظامی
واکنش نشان داده
اند و هم چنان به
مبارزه خود ادامه
می دهند.
محمود
صالحی، این رهبر
جسور و مقاوم جنبش
کارگری، و همچنین
منصور اسانلو،
رییس سندیکای
شرکت واحد، در
زندان قرار داده
شده اند. وضعیت
جسمی محمود صالحی،
وخیم اعدام شده
است. طبیعی ست که
در چنین شرایطی،
کارگران بخش های
دیگر کارگری از
کارگران صنایع
بزرگ و کوچک تا
معلمان و پرستاران،
جنبش دانشجویی،
جنبش زنان و همه
نیروهای چپ و سوسیالیست
و مدافع طبقه کارگر
در داخل و خارج
به حمایت و پشتیبانی
از مبارزات کارگران
نیشکر، دانشجویان
و زنان و مردم محروم
و آزادی خواه برخیزند.
در
دوره اخیر ریاست
جمهوری احمدی
نژاد، اجرای حکم
سنگسار، اعدام
نوجوانان و اعدام
های گروهی فزونی
یافته و ترویج
فرهنگ رعب و خشونت،
تهدید و ترور در
جامعه در جریان
است. تنها در طی
۹ ماه گذشته بیش
از ۲۱۰ تن در ایران
اعدام شده اند.
حکومت اسلامی
ایران، از برپا
کردن چوبه دار
در ملاء عام و پخش
تصاویر گسترده
آن در رسانه های
گروهی به عنوان
ابزاری برای ایجاد
رعب و وحشت در میان
مردم ناراضی و
مخالفان حکومت
استفاده می کند.
سران حکومت، بی
شرمانه و وقیحانه
شهروندان را «اراذل
و اوباش» می نامند
و هیج حق و حقوق
انسانی را به رسمیت
نمی شناسند.
در
روز دهم اکتبر،
روز جهانی لغو
اعدام، نماینده
عفو بین الملل
در فرانسه به شبکه
تلویزیون کانال
3 فرانسه گفت، ایران
تنها کشوری در
جهان است که در
آن نوجوانانی
را که هنگام ارتکاب
جرم زیر 18 سال سن
داشتند، اعدام
می کند.
از سوی
دیگر، ماجراجویی
های سران حکومت
اسلامی ایران،
با تاکید بر ادامه
برنامه ها و فعالیت
های هسته شان،
جامعه ایران را
در معرض محاصره
اقتصادی و احتمال
حمله نظامی آمریکا
و متحدانش قرار
داده است. این هم
مسئله مهم دیگری
است که بر نگرانی
های جامعه ایران
افزوده است.
مسلم
است که در چنین
شرایط حساسی،
باید بر پیوند
عملی و هر چه نزدیک
تر جنبش دانشجویی
و جنبش زنان با
جنبش کارگری تاکید
کرد تا یک صف عظیم
طبقاتی سراسری
به وجود آید. در
چنین روندی سرکوبگران
حکومت اسلامی،
جرات هجوم به اعتصابات
و تجمعات اعتراضی
جنبش های اجتماعی
را نخواهند داشت.
اگر ماموران سرکوبگر
حکومت اسلامی،
اکنون چنین جراتی
را به خود می دهند
و حکومت نیز به
خواست ها و مطالبات
اقتصادی و اجتماعی
کارگران، معلمان،
زنان و دانشجویان
شانه بالا می اندازد
ناشی از عدم وجود
تشکل های سراسری
و اتحاد و همبستگی
آن هاست. زیرا قدرت
مبارزه طبقاتی،
در گرو اتحاد و
همبستگی و مبارزه
متشکل و هدفمند
است. در غیاب چنین
مبارزه ای هرگونه
مبارزات پراکنده
برای سرمایه داران
و حکومت حامی سرمایه
سرکوب شدنی است.
شکی نیست که در
این میان فعالین
کمونیست جنبش
دانشجویی، نقش
مهمی در سازمان
دهی و پیشبرد جنبش
دانشجویی و پیوند
محکم تر آن با جنبش
کارگری را به عهده
دارند. از سوی دیگر،
مطالبات و خواست
های جنبش دانشجویی
باید شفاف تر و
با تبلیغات گسترده
ای مطرح شوند. مطالباتی
نظیر این که نیروهای
سرکوبگر اعم از
نیروهای بسیج
و حراست و غیره
باید دانشگاه
ها را ترک کنند؛
دانشجویان زندانی
آزاد باید گردند؛
اساتید اخراجی
به سر کار برگردند؛
رسانه ها و کنفرانس
های مستقل دانشجویی
آزاد باید گردند؛
به جدایی دختر
و پسر پایان داده
شود؛ دروس مذهبی
حذف شود؛ بودجه
مکفی در اختیار
دانشگاه ها قرار
گیرد؛ شهریه برداشته
شود و ابزارهای
تحصیلی دانشجویان
نظیر کتاب و غیره
به عهده دولت باشد؛
خوابگاه های مناسب
رایگان در اختیار
دانشجویان قرار
گیرد؛ باید به
دخالت دولت و دین
در سیستم آموزشی
پایان داده شود
و سرانجام همه
امور اداری و آموزشی
دانشگاه ها به
عهده اساتید و
تشکل های دانشجویان
واگذار گردد و...
همچنین اکنون
در هر يك از دانشگاه
ها کشور هيات سه
نفره - شامل رييس
دانشگاه، نماينده
ولی فقيه و نماينده
وزير علوم - مستقر
هستند كه این هیات
کنترل دانشگاه
ها را به عهده دارند.
و دست این هیات
برای هر اقدامی
باز است. باید این
هیات منحل شود
و کنترل دانشگاه
ها به عهده اساتید
دانشگاه ها و نمانیدگان
تشکل های دانشجویی
واگذار شود.
همه
این خواست ها عاجل
و ضروری هستند
که مسلما حکومت
اسلامی، نه تنها
با این مطالبات
مخالف است، بلکه
حتی هر کس آن ها
بر زبان بیاورد
شدیدا تحت فشار
پلیسی قرار می
گیرد. بنابراین،
سران حکومت اسلامی،
به هیچ کدام از
این خواست ها گردن
نمی گذارند و تجربه
بیست و هشت حاکمیت
آن ها نیز این واقعیت
را اثبات کرده
است. در چنین شرایطی،
فقط از طریق مبارزه
متشکل و متحد دانشجویان
و اساتید دانشگاه
ها و خانواده آن
ها و در پیوند با
جنبش های حق طلب
دیکر، به ویژه
جنبش کارگری تحمیل
این خواست ها و
مطالبات به حکومت
و سران و مسئولین
آن در دانشگاه
ها و مراکز اموزشی
سراسر کشور عملی
و امکان پذیر است.
شایان
ذکر است که آذر
ماه سال گذشته
نیز در جریان سخنرانی
محمود احمدی نژاد
در دانشگاه صنعتی
امیرکبیر در تهران،
گروهی از دانشجویان
در اعتراض به این
که وی پرسش های
آنان در زمینه
آزادی بیان، حقوق
بشر و محرومیت
برخی از دانشجویان
از تحصیل را بی
پاسخ گذاشت علیه
وی شعار «مرگ بر
دیکتاتور» سر
دادند و عکس های
وی را آتش زدند
که در نتیجه، جلسه
سخنرانی به تشنج
کشیده شد.
این
بار هم احمدی نژاد،
دست از پا درازتر
دانشگاه تهران
را ترک کرد، باید
دید که این بار
زهر خود را چگونه
به دانشگاه و دانشجویان
معترض خواهد پاشید.
اما ایشان به خوبی
می دانند که کار
او و حکومتی که
نمانیدگی اش را
عهده دار است،
در معرض سراشیبی
سقوط قرار گرفته
است و دیر یا زود
با اتحاد و همبستگی
بخش های مختلف
جنبش کارگری از
کارگران صنایع
بزرگ و کوچک تا
معلمان و پرستاران،
دانشجویان دانشگاه
های سراسر کشور،
زنان برابری طلب
و مردم محروم
و تحت ستم و آزادی
خواه در یک صف عظیم
طبقاتی سراسر
ایران را به سنگری
علیه حکومت اسلامی
با هدف ساختن دنیایی
دیگر مبدل خواهند
کرد.
بیستم
مهر 1386 - دوازدهم
اکتبر 2007
bamdadpress@ownit.nu