 |
|
زن
در چشم محمد
یکی دیگر از اسناد
مستند و معتبر
اسلامی، نهجالفصاحه
(۱) است كه كتابی
است در ردیف نهجالبلاغهی
علی ابن ابیطالب
و «مجموعهی كلمات
قصار، خطبهها
و تمثیلات حضرت
رسول اكرم» را
در برمیگیرد.
جمع آوری و ترجمهی
این كتاب را شادروان
ابوالقاسم پاینده
به عهده داشته
است. پاینده (۱۲۷۸
ـ ۱۳۶۳) متولد نجفآباد
اصفهان است. مقدمات
عربی و علوم مذهبی
و فلسفه را در اصفهان
فراگرفت و در همین
دوران با زبان
فرانسه نیز آشنا
شد. پاینده در سال
۱۳۱۲خورشیدی
به تهران آمد و
در سازمانهای
مختلف از جمله
فرهنگستان ایران
به كار پرداخت.
چندی هم نمایندهی
مجلس شورای ملی
و مدتی هم رئیس
ادارهی رادیو
و تبلیغات بود.
در سال ۱۳۲۱ نامهی
هفتگی صبا را بنیاد
گذاشت كه تا سال
۱۳۳۰ انتشار مییافت.
پاینده در سال
۱۳۴۴ به نمایندگی
ایران در كنفرانس
اسلامی مكه شركت
كرد. ترجمهی قرآن
مجید، زندگانی
محمد، نهجالفصاحه،
تاریخ سیاسی اسلام،
تاریخ عرب، تمدن
اسلام، التنبیه
و الاشراف، مروجالذهب،
علی ابر مرد تاریخ،
تاریخ طبری و…
از جمله كارها
و ترجمههای اوست.
برای این بخش از
كتاب، از ترجمهی
نهجالفصاحهی
این مترجم و نویسندهی
پركار اسلامی
استفاده كردهام.
ویژگی این كتاب
در این است كه تمام
گفتههای محمد
را در دو زبان عربی
و فارسی در برابر
هم چاپ كرده است،
و آنانی كه كمی
هم به زبان عربی
آشنا باشند، میتوانند
درستی ترجمهها
را خود به چشم ببینند.(۲)
نهجالفصاحه شامل
۳۲۲۷ جملهی كوتاه
یا تقریبا كوتاه
است كه پاینده
از آنها به عنوان
كلمات قصار نام
برده است. در ادامهی
كتاب، بخشی به
خطبههای محمد
و بخشی هم به تمثیلات
او اختصاص داده
شده است. در مجموع
۳۲۲۷ كلمهی قصار
۱۵۷ بار از زنان
صحبت شده است كه
عموما بر روی این
محورها تنظیم
شده است: اسارت
زنان در خانهی
مردان، مكر و شیطنت
عموم زنان، لزوم
پرهیز از زنان
بد و خوب، وجوب
اطاعتٍ زنان از
مردان؛ حتا اگر
این مردان ستمگر
باشند، و در نهایت
سجده در مقابل
مردان، اگر خدایی
نمیبود، یا اینگونه
كه هست نمیبود.
زنان اساسا از
اهالی دوزخ هستند
و بیشترین ساكنان
جهنم را تشكیل
میدهند. به اعتقاد
پیامبر اگر جهانی
بدون زنان ساخته
میشد، مردان
آسانتر میتوانستند
به بهشت بروند.
این نمونهها،
استنتاج من از
كلام خود محمد
است. اكنون میپردازم
به بررسی كوتاهی
در این كتاب و نگاهی
به دیدگاه محمد
در مورد جماعت
زنان! (۳)
اولین
نقل قولها در
رابطه با «نقش
طبیعی» زنان در
خانهی «مردان»
است و اینكه زنان
در این خانهها
اسیر و زندانی
هستند و بر مردان
است كه كمی هم به
این اسرا «توجه»
كنند: «در بارهی
زنان از خدا بترسید
كه آنها پیش شما
اسیرند.» (ش ۴۵،
ص ۱۶۳)
پرهیز از
زنان در دیدگاه
محمد جایگاه ویژهای
دارد: «از دنیا
بترسید و از زنان
بپرهیزید؛ زیرا
شیطان، نگران
و در كمین است و
هیچیك از دامهای
وی [شیطان] برای
پرهیزگاران مانند
زنان مورد اطمینان
نیست» (ش۵۰ ص ۱۶۴)
محكمترین سلاح
شیطان هم زنان
هستند. (ش۹۷۰، ص
۳۵۰) به همین دلیل
و هزارها دلیل
دیگر مبنی بر مكر
زنان، ای مردان
مسلمان، بر شما
واجب است كه: «از
بی لباسی برای
نگه داری زنان
[در خانه] كمك جوئید؛
زیرا زن وقتی لباس
فراوان و زینت
كامل دارد، مایل
به بیرون رفتن
است.» (ش ۲۸۲ ص ۲۰۹)
با زنان هم اساسا
نباید گفتوگو
كرد؛ چرا كه هرگاه
مردی با زنی خلوت
كند، حتما قصد
او میكند. (ش۱۰۰۴،
ص ۳۵۶)
تاكیدهای
دیگری هم بر عریان
نگه داشتن زنان
شده است. «اعرو
والنساء یلز من
الحجال. زنان را
بی لباس بگذارید
تا در خانهها
بمانند.» (ش۳۴۳،
ص ۲۲۰)
هر زنی كه
بدون اجازهی
شوهرش از خانه
بیرون برود، مورد
خشم خداست تا به
خانه برگردد،
یا شوهرش را راضی
كند. (ش۱۰۲۰، ص ۳۵۹)
در همین رابطه،
محمد، زنانی را
كه از خانههای
خود، دامن كشان
برای شكایت از
شوهرهاشان بیرون
میروند، دشمن
میدارد. (ش۹۶۰،
ص ۳۴۸)
فتنهی اساسی
برای مردان مسلمان
این است كه زنانشان
زینت و آرایش كنند،
عطر بزنند، و با
لباسهایی فاخر،
پا به معابر عمومی
بگذارند! «فتنهی
سخت را دیدید و
صبر كردید و من
از فتنه[ای] سختتر
بر شما بیم دارم
كه از طرف زنان
میآید؛ هنگامی
كه النگوی طلا
به دست و پارچههای
فاخر به بر [می]كنند…»
(ش۳۱۴، ص ۲۱۵)
«از
هیچ فتنهای كه
خطرناكتر از
زن و شراب باشد،
بر امت خویش بیم
ندارم.» (ش۲۶۱۱،
ص۶۹۴)
زنانی كه
آرایش میكنند،
عطر میزنند و
به معابر عمومی
پای میگذارند،
حكم زناكاران
را دارند.
«اگر
زنی خود را معطر
كند و بر مردمی
بگذرد كه بوی او
را دریابند، زناكار
است.» (ش ۱۷۷، ص۱۸۸)
و (ش ۱۰۱۹، ص ۳۵۹)
زنی هم كه برای
كسانی جز شوهرش،
بوی خوش بكار میبرد،
مایهی آتش و ننگ
و عار است. (ش ۱۸۸،
ص۱۹۰)
«هر چشمی
زناكار است و زن
وقتی خوشبو شود
و بر انجمنی بگذرد،
زناكار است.» (ش
۲۱۵۷، ص۶۱۱)
«بهترین
عطر مردان آنست
كه بویش عیان و
رنگش نهان باشد.
و بهترین عطر زنان
آن است كه رنگش
عیان و بویش پنهان
باشد.» (ش ۱۵۱۶ ص
۴۷۱)
قیمت گذاری
روی زنان هم براساس
زیبایی بیشتر،
خرج كمتر، مهریهی
سبكتر و اطاعت
بیشتر انجام گرفته
است: «بهترینِ
زنان، آن است كه
رویش خوبتر و
مهرش كمتر است.»
(ش ۳۵۶، ص۲۲۲)
«از
همهی زنان پر
بركتتر آنست
كه خرجش كمتر باشد.»
(ش ۳۵۷ صص ۲۲۲ تا
۲۲۳)
«نشان میمنت
زن این است كه خواستگاریش
آسان و مهرش سبك
باشد.» (ش ۹۲۹، ص
۳۴۲)
بهترینِ زنان
هم زنی است كه با
تن و مال خود از
شوهرش فرمان میبرد
و برخلاف رضایت
او كاری نمیكند.
(ش ۱۵۰۴، ص ۴۶۹)
باز هم «بهترین
زنان شما زنِ عفیفٍ
راغب است كه در
ناموس خود عفت،
و به شوهر خود رغبت
داشته باشد.» (ش
۱۵۳۴، ص۴۷۵) عفت
هم زینت زنان است.
(ش ۲۰۰۸، ص ۵۷۹)
در رابطه با لزوم
تحمل مردان، در
هر شرایطی آمده
است كه اگر مردی
هیچ خیری به زنش
نرساند، مهم نیست،
ولی اگر زنی در
رابطه با بیخیری
شوهرش اعتراضی
بكند، تمام اعمال
نیكش بیاثر میشود.
(ش ۲۲۶ ص ۱۹۸)
وقتی
امرای مسلمانان،
اشرار باشند و
كار مسلمانان
به دست زنان بیفتد،
شكم زمین [قبر] برای
مسلمانان بهتر
از پشت زمین است.
(ش ۲۳۲صص ۱۹۸ تا
۱۹۹) به بیان امروزیتر:
اگر كار مسلمانان
به دست زنان بیفتد،
بهتر است كه مردان
بمیرند و نسلشان
از روی زمین كنده
شود، تا به این
ننگ تن دردهند
و كارهاشان را
به زنان بسپارند.
«پس از من برای
مردان، فتنهای
زیانانگیزتر
از زنان نخواهد
بود.» (ش۲۵۷۲، ص
۶۷۸)
«گروهی كه
زمام كار خویش
[را] به زنی سپارند،
هرگز رستگار نشوند.»
(ش ۲۲۹۴، ص ۶۳۹)
«گروهی كه زمامدارشان
زن است، رستگاری
نبینند.» (ش۲۵۵۱
ص ۶۸۳)
هیچ زنی
اجازه ندارد جز
در خانهی شوهر
و اربابش، شبی
را به روز آورد،
چرا كه فرشتگان
در تمام مدتی كه
زن بیرون از خانه
به سر میبرد،
به لعن و نفرین
زن مشغولند:
«وقتی
زنی دور از بستر
شوهر خود شب را
به روز آورد، فرشتگان
تا صبح [یا تا وقتی
كه زن به خانه برگردد]
او را لعنت كنند.»
(ش ۱۸۷، ص۱۹۰)
نماز
و روزهی زنی كه
از شوهرش اطاعت
نمیكند، از سر
و گردنش بالاتر
نمیرود. نمونهای
از این تهدیدات
پیامبر به این
صورت تئوریزه
شده است: «دو كسند
كه نمازشان از
سرهاشان بالاتر
نمیرود، بندهای
[بردهای] كه از
آقایان [اربابان]
خود گریخته باشد،
و زنی كه شوهر خود
را نافرمانی كرده
باشد. (ش ۵۴، ص ۱۶۵)
«سه كسند كه نمازشان
از گوشهاشان
بالاتر نمیرود:
بندهی فراری
تا بازگردد، و
زنی كه شب بخوابد
و شوهرش بر او خشمگین
باشد و…» (ش۱۲۲۲،
صص ۴۰۲ تا ۴۰۳)
«سه كسند كه از
آنها سخن مگوی…
كنیز یا بندهای
كه از آقای خود
گریخته و در حال
گریز مرده باشد.
و زنی كه شوهرش
از او دور باشد
و مخارج او را بپردازد
و او در غیبت شوهرش
آرایش كند. از آنها
سخن مگوی!» (ش۱۲۲۴،
ص ۴۰۳) و (ش ۱۲۳۳،
ص ۴۰۵) یكی از مایههای
خوشبختی مرد،
زن پارسایی است
كه دیدارش مرد
را مسرور میكند
و چون مرد غیبت
كند، او را بر حفظ
عفت خویش امین
بداند و… یكی از
مایههای بدبختی
مردان این است
كه زنان زبانی
دراز داشته باشند
و بر حفظ عفتشان
امین نباشند،
و زنانی كه مرد
را به رنج دراندازند.
(ش ۱۲۴۲، ص ۴۰۸)
سه نفر هم هستند
كه دعاهاشان مستجاب
نمیشود: یكی از
این سه تن، مردی
است كه زنی بداخلاق
دارد و طلاقش نمیدهد…
(ش ۱۲۵۳ص ۴۱۳) سه
چیز از نعمتهای
اساسی دنیا است:
زن پارسا و… (ش ۱۲۸۹
ص ۴۲۵)
محمد در
نهایت معتقد است
كه: زنان، دام شیطانند.
(ش ۱۷۹۲ ص۵۳۴)
دشمنترین
دشمن مردان، همسران
ایشانند: «خطرناكترین
دشمن تو همسر توست
كه با تو همخوابه
است و مملوك تو»
(ش ۳۳۹، ص ۲۲۰)
بیشترین
اهالی جهنم هم
زنانند: «در جهنم
نگریستم و دیدم
كه بیشتر مردمان
آن زنانند.» (ش۳۳۱،
ص ۲۱۹)
«ان اقل
ساكنی الجنه النساء.
كمترین ساكنان
بهشت زنانند.»
(ش ۶۰۳
ص ۲۷۴) همان
تعداد اندكی از
زنان هم كه به بهشت
میروند، زنانی
هستند كه بر اساس
فرامین اسلامی،
شوهرانشان را
كاملا از خود خشنود
میكنند، بعد
جان میسپارند!
(ش ۱۰۲۲، ص ۳۵۹)
«بدترین زنان
شما آرایش كنان
و متكبرانند و
آنان منافقانند
و از آنها جز به
اندازهی كلاغی
كه خط سفید برگردن
دارد، به بهشت
نمیروند.» (ش۱۵۳۵،
ص ۴۷۵)
«اگر زن
نبود، مرد به بهشت
میرفت.» (ش ۲۳۵۸،
ص ۶۵۳)
«اگر زنان
نبودند، خدا چنان
كه شایستهی پرستش
اوست، پرستیده
میشد.» (ش۲۳۶۱،
ص ۶۵۳)
«النساء
حباله الشیطان،
زنان، دامهای
شیطانند.» (ش ۳۱۵۳،
ص ۷۸۹)
«وای بر
زنان از دو چیز،
طلا و جامهی زیبا!»
(ش۳۱۹۰، ص ۷۹۶)
زنانی كه بدون
دلیل موجهی طلاق
میخواهند، بوی
بهشت بر ایشان
حرام است. (ش ۱۰۲۱،
ص ۳۵۹) لازم به تاكید
است كه خشونت،
كتك زدن، هوو آوردن،
خرجی ندادن و…
دلایل موجهی برای
طلاق نیستند!
«زنان
باردارِ فرزند
دار و شیرده، كه
با فرزندان خود
مهربانند؛ اگر
رفتاری كه با شوهران
خود میكردند
[نبود] نمازگزارانشان
به بهشت میرفتند.»
(ش ۱۳۴۰، ص ۴۳۷)
مردان بر زنان
حقوقی دارند و
زنان در برابر
مردان تكالیفی:
«حق شوهر بر زن
آن است كه بدون
اجازهی او، جز
روزهی واجب نگیرد
و اگر گرفت گناهكار
است [و از او] نپذیرند.
و بدون اجازهی
او [مرد] چیزی از
مال او را به كسان
ندهد. اگر داد ثوابش
از شوهر و گناه
[آن] از زن است. و
از خانهی او [مرد]
بی اجازه بیرون
نرود و اگر رفت
خداوند و فرشتگان
غضب، او را لعنت
كنند، تا توبه
كند یا بازگردد؛
اگر چه شوهرش ستمگر
باشد!» (ش ۱۳۸۸،
صص ۴۴۵ تا ۴۴۶)
«حق شوهر بر زن
آنست كه از بستر
او [مرد] دوری نگیرد
و… فرمانش را اطاعت
كند و بیاجازهی
او بیرون نرود
و كسی را كه [مرد]
دوست ندارد، به
خانهی او [مرد]
نیاورد.» (ش ۱۳۸۹،
ص ۴۴۶)
«اگر زن،
حق شوهر [را] بداند،
هنگام ناهار و
شام او ننشیند
تا فراغ یابد.»
(ش ۲۳۱۸، ص۶۴۴) خانمهای
مسلمانی كه با
همسرانشان سر
یك میز یا سر یك
سفره مینشینند،
یا با ایشان در
رستورانی غذا
میخورند، به
این فرمان پیامبر
توجه داشته باشند!
«خدا مماطلهگر
را لعنت كند؛ یعنی
زنی كه شوهرش به
بسترش خواند و
گوید: “كمی بعد”
تا خوابش ببرد.»
(ش ۲۲۳۷، ص ۶۲۸)
در رابطه با اجبار
به زندگی با یك
مرد، حتا اگر ستمگر
باشد، چند بار
تاكید شده است
كه خداوند زنانی
را كه چند بار شوهر
میكنند، و به
همان اولی ـ اگر
چه خیری هم نداشته
باشد ـ بسنده نمیكنند،
دوست نمیدارد.
(ش۷۱۴ص ۲۹۹) و (ش ۱۱۴۶،
ص ۳۸۳) زنانی كه
بدون حضور شاهد
شوهر میكنند،
زناكارند. (ش ۱۱۱۲،
ص ۳۷۶) متاسفانه
در این بحث، تكلیف
مردانی كه بیحضور
شاهد زن میگیرند،
مشخص نشده است!!
گاه نوعی تبعیض
نژادی در كلمات
محمد به چشم میخورد.
مثلا: «برای نطفههای
خود جای مناسبی
انتخاب كنید و
از سیاهان بپرهیزید
[چرا] كه سیاهی رنگ
زشتی است.» (ش ۱۱۳۳،
ص ۳۸۱) «زن آزاد
مایهی اصلاح
خانه است و زن بنده
[كنیز] موجب فساد
خانه است.» (ش ۱۴۰۴،
ص ۴۴۹)
در رابطه
با پتانسیل گمراه
شدن مردان توسط
زنان، نمونهی
تاریخی[!] جالبی
در رابطه با یهودیان
نقل شده است: « از
زنان بپرهیزید،
زیرا نخستین گمراهی
یهودان در خصوص
زنان بود.» (ش ۵۳۸،
ص۲۶۲)
نشانههای
خوشبختی مردان
هم چهار چیز است
كه مهمترینش
داشتن زن یا زنانی
است كه به ناموس
و مال مردان خیانت
نمیكنند. (ش ۲۵۹ص
۲۰۴) دو ردیف بالاتر
از این كلمهی
قصار، بر چهار
نشانهی خوشبختی
تاكید شده است:
خوشبختترینِ
مردان، مردی است
كه زنی پارسا [زوجهی
صالحه] داشته باشد.
(ش ۲۵۷، ص ۲۰۴) از
زنان بد باید به
خدا پناه برد و
از زنان خوب هم
باید پرهیز كرد.
(ش ۲۷۹، ص ۲۰۹) زنان
هم اغلب به صورت
شیطان میآیند
و به صورت شیطان
میروند. (ش۸۲۱،
ص ۳۲۰) زنان از دندهای
خلق شدهاند كه
به هیچوجه راستیپذیر
نیست. (ش ۸۲۳، ص ۳۲۱)
هیچ مردی نمیتواند
كجی زنان را كه
ناشی از خلقت ایشان
است، راست كند.
(ش ۸۲۵، ص ۳۲۱)
فرمان
بردن زنان از مردان
هم، بهترین گنجینه
برای مردان است:
«میخواهی تو
را از بهترین گنجینهی
مرد خبر دهم؟ زنی
پارسا كه وقتی
بدو نگرد مسرور
شود، و همینكه
بدو فرمان دهد،
اطاعت كند و هنگام
غیبت [مرد] امانت
او را [عفتش] محفوظ
دارد.» (ش ۴۶۰، ص
۲۴۱)
بجز خوشبختیهای
بالا، مردان باید
از سه بلا به خدا
پناه ببرندكه
یكی از این بلایا
همسر بد است كه:
«اگر پیش وی باشی،
بد زبانی كند،
و اگر پیش وی نباشی،
به تو خیانت كند.»
(ش ۱۱۶۳، ص ۳۸۷)
در مورد ثوابهایی
كه برای زنان در
نظر گرفته شده،
خشنودی مردان
از ایشان و شیر
دادن به كودكان
و در خانه به عبادت
مشغول شدن است.
ای زنان «آیا خشنود
نیستید كه وقتی
یكی از شما از شوهر
خود آبستن است
و شوهرش از او خشنود
است، ثواب كسی
را دارد كه روز
روزه گیرد و شب
برای عبادت خدای
بپا خیزد و هنگامی
كه بار میگذارد،
هر جرعهای كه
از شیر او درآید
و هر دفعه كه پستان
او مكیده شود،
برای هر جرعه شیر
و هر مكیده شدن
پستان ثوابی دارد
و اگر برای مراقبت
طفل خود شبی بیدار
ماند، پاداش او
چنانست كه هفتاد
بنده را در راه
خدا آزاد كرده
باشد؟» (ش ۵۳۴ ص
۲۶۰)
از دیگر ثوابهایی
كه خدا برای زنان
در نظر گرفته است،
و آن را با رنجِ
شركت در جهاد برابر
دانسته، صبر بر
رنج هووداری است:
«خداوند رنج هوو
داری را نصیب زنان
و جنگ را قسمت مردان
قرار داد. هر زنی
كه از روی ایمان
و در انتظار پاداش
خدا، بر رنج هوو
داری صبر كند،
ثواب شهید را دارد.»
(ش۷۱۰، ص ۲۹۸)
یكی
دیگر از ثوابهایی
كه برای زنان مومنه
نوشته میشود،
زنی است كه شوهرش
بمیرد و «وی گوید
[كه] من با وجود یتیمان
خود شوهر نمیكنم.»
(ش۱۲۲۰، ص ۴۰۲)
زنان هم دو پرده
دارند: قبر و زناشویی.
(ش۲۲۷۰، ص ۶۳۴)
جهاد زنان، شوهرداری
خوب است. (ش ۱۴۰۳،
ص ۴۴۹)
«بهترین
مسجد زنان، كنج
خانهی آنهاست.»
(ش ۱۵۳۲، ص ۴۷۴)
«نمازی كه زن،
در تاریكترین
گوشهی خانهی
خود كند، از همهی
نمازهای او نزد
خدا محبوبتر
است.» (ش ۲۵۸۸، ص
۶۹۰)
«اینكه زن
در اتاق خویش نماز
كند برای او بهتر
است تا در ایوان
خویش نماز كند،
و اینكه در ایوان
خویش نماز كند،
بهتر است تا در
صحن خانه نماز
كند، و این كه در
صحن خانه نماز
كند، برای وی بهتر
است تا در مسجد
نماز كند!» (ش ۲۲۰۷،
ص ۶۲۲)
«نماز زنان،
تنها، بیست و پنج
بار از نماز جماعت
بهتر است.» (ش۱۸۴۸،
صص ۵۴۵ تا ۵۴۶) احتمالا
زنان اسلامیای
كه در نمازهای
جمعه و جماعت شركت
میكنند، از این
ثواب عظیم ۲۵ برابر
اطلاعی ندارند؛
وگرنه در خانههاشان
میمانند و «تنها»
نماز میگزارند!
«اگر به كسی دستور
میدادم كسی را
سجده كنند، به
زن دستور میدادم
شوهرش را سجده
كند.» (ش ۲۳۴۸، صص
۶۵۰ تا ۶۵۱)
«اگر
به كسی دستور میدادم
كسی را سجده كند،
به زنان دستور
میدادم شوهران
خویش را سجده كنند،
از بس كه خدا برای
شوهران حق به گردن
زنان نهاده است.»
(ش ۲۳۴۹، ص ۶۵۱) (بدون
شرح)
مشاغلی كه
محمد برای زنان
در نظر گرفته است،
كارهایی است كه
ایشان را هرچه
بیشتر در خانهها
زندانی میكند:«بهترین
سرگرمی زن، دستگاه
نخریسی است.»
(ش ۱۵۲۷، ص ۴۳۷) فرزندانتان
را [پسرانتان] را
شنا و تیراندازی
بیاموزید و زنان
را نخ رشتن!» (ش ۱۹۵۴،
ص ۵۶۷) چرخ ریسی
هم برای زن مومن
در خانهاش سرگرمی
خوبی است. (ش ۱۹۵۵،
ص ۵۶۸)
«[ای زنان]
هریك از شما با
اشتغال در خانهی
خویش، اگر خدا
بخواهد، ثواب
مجاهدان [را] خواهد
[خواهید] یافت.»
(ش ۲۸۹۲، ص ۷۴۶)
در جمعبندی نهایی:
«حكایت زن پارسا
در میان زنان،
چون كلاغ نشاندار
است كه یك پای
آن سفید باشد.»
(ش۲۷۳۱، ص ۷۱۹) من
متاسفانه از این
جمله چیز زیادی
دستگیرم نشد. احتمالا
حضرت به تك نمود
بودن زن پارسا
ـ حتا در میان زنان
مسلمان ـ نظر داشته
است!
در نهایتٍ
تمامی این تبعیضها
حضرت محمد باز
هم معتقد است كه:
«من اگر كسی را
برتری دادمی،
زنان را برتری
دادمی!» (ش۱۷۲۸،
ص ۵۲۰)
پانوشتها
۱ ـ نهجالفصاحه،
مجموعهی كلمات
قصار حضرت رسولالله
اكرم (ص) انتشارات
جاویدان، چاپ
سوم، ۱۳۷۷، تهران،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده
۲ ـ برای
این زندگینامه
كوتاه از شرح داخل
جلد كتاب مروجالذهب
و معادن الجواهر
ابوالحسن علی
بن حسین مسعودی
استفاده شده است.
۳ ـ اعداد سمت راست
داخل پرانتز،
شمارهی جملهی
قصار و عدد سمت
چپ، صفحهی كتاب
است
پانویسها
۱ ـ بر فراز خلیج،
خاطرات محسن نجات
حسینی، عضو سابق
سازمان مجاهدین
خلق (۱۳۴۶ تا ۱۳۵۴)
چاپ اول، نشر نی،
تهران، ۱۳۷۹،
ص ۴۱۶
۲ ـ تاریخ
اجتماعی ایران،
جلد دوم، مرتضی
راوندی، چاپ دوم
، سال ۱۳۵۴، صص
۵۱۸ تا ۵۱۹
۳ ـ
تاثیر علم بر اجتماع،
برتراند راسل،
برگردان دكتر
محمود حیدریان،
ص ۱۹، نقل از تاریج
اجتماعی ایران،
جلد دوم، مرتضی
راوندی، صص ۵۲۴
تا ۵۲۵
۴ ـ امت
و امامت، دكتر
علی شریعتی، مجموعه
آثار ۲۶، چاپ دهم،
سال ۱۳۷۹، نشر
آمون، صص ۳۵۸ تا
۳۵۹
۵ ـ همانجا،
ص ۳۶۲
۶ ـ همانجا،
زیر نویس ص ۳۵۹
۷ ـ اسلام در ایران،
ای. پ. پطروشفسكی،
ترجمهی كریم
كشاورز، چاپ یكم
خارج، انتشارات
نیما آلمان، سال
۱۹۹۸، ص ۸۲
۸ ـ
تاریخ اجتماعی
ایران، مرتضی
راوندی، جلد دوم،
چاپ دوم، سال ۱۳۵۴،
انتشارات سپهر،
تهران، صص ۵۳ و
۵۴
۹ ـ مقدمهای
بر اسلامشناسی،
جلد اول، چاپ دوازدهم،
علی میرفطروس،
نشر نیما، سال
۱۹۹۹، آلمان،
ص ۴۴
۱۰ ـ برای
ترجمهی این آیهها
از قرآن كوچك الهی
قمشهای [انتشارات
كتابخانهی سنایی]
استفاده شده و
از تفسیرهای درونِ
پرانتز مترجم
چشم پوشی شده است.
۱۱ ـ دو قرن سكوت
و مبارزه، دكتر
عبدالحسین زرین
كوب، مطلبی برای
«مهرگان» چهارشنبه
۱۰ آبانماه ۱۳۲۹،
نقل از مهرگان،
سال هشتم، شمارهی
۲ و ۳، تابستان
و پائیز ۱۳۷۸
۱۲
ـ تاملی در ریشههای
خشونت، فرهاد
بهبهانی، مهرگان،
سال هشتم، شمارهی
۲ و ۳، سال ۱۳۷۸
۱۳ ـ تحلیلی حقوقی
از رای دادگاه
نظامی در پروندهی
قتلهای زنجیرهای،
دكتر عبدالكریم
لاهیجی، یكشنبه،
۹ بهمن ۱۳۷۹، نقل
از بولتن اینترنتی
ایران امروز.
۱۴
ـ شیعیگری و ترقیخواهی،
مهدی قاسمی، چاپ
پاژن، امریكا،
سال ۱۹۹۹، ص ۹۶
۱۵ ـ همانجا، صص
۹۶ تا ۹۷
۱۶ ـ تاریخ
و فرهنگ، مجتبی
مینوی، چاپ سوم،
۱۳۶۹ تهران، انتشارات
خوارزمی، صص ۳۶
تا ۳۷
۱۷ ـ ترجمهی
آیات قرآن از كتاب
«قرآن كریم» ترجمه
الهی قمشهای
از انتشارات كتاب
خانهی سنایی،
به نقل از كتاب
«رگ تاك» دلارام
مشهوری، جلد اول،
چاپ دوم، خاوران،
پاریس، پائیز
۱۳۷۸، صص ۵۷ تا
۵۸
۱۸ ـ جوامعالجامع
۲/۴۹، به نقل از
نامهها و پیمانهای
سیاسی حضرت محمد
و اسناد صدر اسلام،
ص ۱۵۷
۱۹ ـ اسلام
در ایران، یاد
شده، ص ۱۰۵
۲۰
ـ چند نكته در بارهی
كشتار جمعی تابستان
۶۷، باقر مومنی،
به نقل از سایت
اینترنتی اخبار
روز، ۱۰ دسامبر
۲۰۰۱
۲۱ ـ همانجا
۲۲ ـ مروجالذهب
و معادن الجوهر،
ابوالحسن علی
بن حسین مسعودی،
ترجمهی ابولقاسم
پاینده، شركت
انتشارات علمی
و فرهنگی، چاپ
ششم، ۱۳۷۸، جلد
اول، ص ۶۹۳
۲۳
ـ تاریخ طبری،
محمد بن جریر طبری،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، انتشارات
اساطیر، چاپ دوم،
بهار ۱۳۶۲، جلد
چهارم، ص ۱۲۷۶
۲۴ ـ تاریخ طبری،
جلد چهارم، صص۱۲۸۳
تا۱۲۸۵
۲۵ ـ سیرهی
ابن هشام، ترجمه
و انشای رفیعالدین
بن محمد همدانی،
قاضی ابرقو، با
مقدمه و تصحیح
اصغر مهدوی، چاپ
سوم ۱۳۷۷، لیتوگرافی،
چاپ و صحافی سازمان
چاپ و انتشارات
وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی،
نصف دوم، صص ۵۷۰
تا ۵۷۱
۲۶ ـ تولدی
دیگر، شجاعالدین
شفاء ص۵۱۸
۲۷ ـ
سیرهی ابن هشام،
نصف دوم، صص۵۶۳
تا ۵۶۴
۲۸ ـ تولدی
دیگر، یاد شده،
۵۱۶
۲۹ ـ سیرهی
ابن هشام، نصف
دوم، ص ۵۸۳
۳۰
ـ نهجالفصاحه،
مجموعهی كلمات
قصار حضرت رسولالله
اكرم (ص) انتشارات
جاویدان، چاپ
سوم، ۱۳۷۷، تهران،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، شمارهی
۵۷۶، ص ۲۶۹
۳۱
ـ همانجا، شمارهی
۱۷۸۷، ص ۵۳۳
۳۲
ـ نخستین ترورهای
فردی و سیاسی و
كشتارهای جمعی
در جامعهی مدنی
اسلامی، باقر
مومنی، نقل از
فصلنامهی كاوه،
چاپ آلمان، شمارهی
۹۴، تابستان ۱۳۸۰
۳۳ ـ علی شریعتی،
فاطمه فاطمه است،
مجموعه آثار ۲۱،
ص ۱۹۱
۳۴ ـ رسالهی
توضیحالمسائل،
سید روحالله
خمینی، انتشارات
بارش مشهد، چاپ
سوم، سال ۱۳۷۹،
تهران، ص ۳۲
۳۵
ـ تاریخ طبری،
جلد چهارم، ص ۱۳۶۹
۳۶ ـ همانجا صص۱۳۶۹
تا ۱۳۸۰
۳۷ ـ فارسنامه،
ابن بلخی، ص ۱۳۵
۳۸ ـ نهجالبلاغه،
ترجمهی دكتر
سید جعفر شهیدی،
چاپ بیستم، ۱۳۸۰،
تهران، شركت انتشارات
علمی و فرهنگی،
برندهی جایزهی
كتاب سال بهمن
۱۳۶۹، بخشی از
خطبهی ۱۴۷، ص
۱۴۲
۳۹ ـ همانجا،
نامهی شمارهی
۴ ص ۲۷۳
۴۰ ـ همانجا،
خطبهی شمارهی
۱۰۷، ص ۱۰۰
۴۱
ـ اسلام در ایران،
پطروشفسكی، ص
۸۹
۴۲ ـ تاریخ
اجتماعی ایران،
مرتضی راوندی،
جلد دوم، ص ۱۵۳
۴۳ ـ خاطرات احتشام
السلطنه، ص ۶۵۳،
نقل از مقدمهی
سه مكتوب میرزا
آقا خان كرمانی،
به كوشش و ویرایش
بهرام چوبینه،
نشر نیما، اكتبر
۲۰۰۱، ص ۹۳
۴۴
ـ سیمای محمد،
علی شریعتی، صص۵۹
تا ۶۱، به نقل از
كتاب «پژوهشی
در زندگی علی»
آله دالفك، فوریه
۱۹۹۴، بن مایهها،
صص ۱۱۴ تا ۱۱۵
۴۵ ـ درخششهای
تیره، آرامش دوستدار،
چاپ دوم، نشر خاوران،
سال ۱۳۷۷، ص۹۶
۴۶ ـ چند گفتار
در فرهنگ ایران،
شاهرخ مسكوب،
نام انتشارات
ناخوانا، چاپ
اول، پائیز ۱۳۷۱،
تهران، ص ۹۴
۴۷
ـ همانجا، زیر
نویس ص ۹۴، نقل
از «بیست گفتار
در مباحث علمی
و فلسفی و كلامی
و فرق اسلامی،
موسسهی مطالعات
اسلامی دانشگاه
مكگیل، شعبهی
تهران، تهران،
سال ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
مهدی محقق، ص ۳
و ۴
۴۸ ـ همانجا،
زیر نویس ص ۹۵
۴۹ ـ نقش وعاظ در
اسلام، دكتر علی
الوردی، ترجمهی
محمدعلی خلیلی،
ص ۲۲، به نقل از
تاریخ اجتماعی
ایران، مرتضی
راوندی، جلد دوم،
چاپ دوم، ۱۳۵۴،
كتابخانهی سپهر،
تهران، ص ۶۶
۵۰
ـ تاریخ تمدن اسلام،
جرجی زیدان، ترجمهی
علی جواهركلام،
جلد ۴، ص۳۴
۵۱
ـ نهجالفصاحه،
مجموعهی كلمات
قصار حضرت رسولالله
اكرم (ص) انتشارات
جاویدان، چاپ
سوم، ۱۳۷۷، تهران،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، شمارهی
۱۱۳۳، ص ۳۸۱
۵۲
ـ همانجا، شمارهی
۱۴۰۴، ص ۴۴۹
۵۳
ـ سه مكتوب میرزا
آقاخان كرمانی،
ویرایش بهرام
چوبینه، نشر نیما،
اسن آلمان، ص ۳۰۷
۵۴ ـ بهائیگری،
شیعیگری، صوفیگری،
احمد كسروی، چاپ
خارج از كشور،
ژانویهی ۱۹۹۶،
انتشارات مهر،
آلمان، ص۱۱۷
۵۵
ـ سیمای كلی دوران
ظهور، نویسنده
علی كورانی، مترجم
عباس جلالی، مهرگان،
سال هشتم، شمارهی
۲ و ۳، تابستان
و پائیز ۱۳۷۸
۵۶
ـ گفتوگوی بینالمللی
فرهنگها… شجاعالدین
شفا، كیهان چاپ
لندن، شمارهی
۸۰۰، ۱۱ فروردین۱۳۷۹
۵۷ ـ سیرهی ابن
هشام، نصف دوم،
ص ۶۵۰
۵۸ ـ امت
و امامت، علی شریعتی،
یاد شده، ص ۴۰۲
۵۹ ـ ۲۳ سال رسالت،
علی دشتی، ویرایش
بهرام چوبینه،
مهرماه ۱۳۷۳،
ص۱۱۸
۶۰ ـ به نقل
از كیهان چاپ لندن،
شماره ۸۶۳، ۲۸
ژوئن ۲۰۰۱
۶۱ ـ
به نقل از كیهان
چاپ لندن، شماره
۸۶۶، ۱۹ ژوئیه
۲۰۰۱
۶۲ ـ ۲۳ سال
رسالت، علی دشتی،
یاد شده، ص ۱۵۱
۶۳ ـ تاریخ اجتماعی
ایران، مرتضی
راوندی، جلد پنجم،
چاپ دوم، چاپخانهی
كتیبه، ۱۳۶۴،
ص۲۲
۶۴ ـ تاریخ
ادبیات ایران،
ادوارد، جی، براون،
از صفویه تا عصر
حاضر، ترجمهی
دكتر بهرام مقدادی،
چاپ اول، گلشن،
انتشارات مروارید،
سال ۱۳۶۹، صص ۱۸
تا ۲۰
۶۵ ـ گفتوگوها،
علی میرفطروس،
چاپ اول ۱۹۹۸،
نشر نیما آلمان،
صص ۴۸ تا ۴۹
۶۶
ـ سیرهی ابن هشام،
نصف دوم، صص۶۴۳
تا ۶۴۴
۶۷ ـ نقل
از نشریهی اینترنتی
ایران امروز،
۳۱ اوت ۲۰۰۱
۶۸
ـ دو قرن سكوت و
مبارزه، دكتر
عبدالحسین زرینكوب،
مجلهی مهرگان،
یاد شده
۶۹ ـ قبض
و بسط تئوریك شریعت،
عبدالكریم سروش،
چاپ دوم، سال۱۳۷۱،
چاپ معراج، تهران،
ص بیست و هفت
۷۰
ـ میرزا آقاخان
كرمانی، سه مكتوب،
نسخهی خطی، عكس
از كتابخانهی
دانشگاه، نقل
از كارنامه و زمانه،
میرزا رضا كرمانی،
دكتر هما ناطق،
چاپ اول، آلمان،
انتشارات حافظ،
۱۳۶۳، ص ۱۸
۷۱
ـ دیدگاهها،
علی میرفطروس،
چاپ دوم، سال ۱۹۹۷،
آلمان، نشر نیما،
صص ۴۸ تا ۴۹
۷۲
ـ برخی بررسیها
دربارهی جهانبینیها
و جنبشهای اجتماعی
در ایران، احسان
طبری، ص ۴۰۴، به
نقل از «رگ تاك»
دلارام مشهوری،
ص ۶۴
۷۳ ـ انقلاب
ایران به روایت
رادیو بیبیسی،
عبدالرضا هوشنگ
مهدوی، مجموعهی
گفتوگوهای باقر
معین با شخصیتهای
سیاسی و فرهنگی
ایران در بارهی
تاریخ معاصر ایران
از مشروطه به این
سو، چاپ طرح نو،
تهران، زمستان
۱۳۷۲، بخشی از
گفتوگو با شادوران
محمدعلی جمالزاده،
ص ۹
۷۴ ـ امت و امامت،
علی شریعتی، یاد
شده، ص ۳۶۲
۷۵
ـ قبض و بسط تئوریك
شریعت، یاد شده،
ص ۱۵
۷۶ ـ همانجا،
ص ۱۴
۷۷ ـ اسلام
ایرانی و حاكمیت
سیاسی، باقر مومنی،
چاپ اول، ناشر
بزرگترین مركز
پخش كتاب، فرانكفورت،
صص ۲۲۱ تا ۲۲۲
۷۸ ـ سیره ابن هشام،
نصف دوم، ص ۱۰۶۲
تا ۱۰۶۳
۷۹ ـ محمد
پیامبری كه از
نو باید شناخت،
كنستان ویرژیل
گئورگیو، ذبیحالله
منصوری، ص ۴۱۸
۸۰ ـ تاریخ طبری،
محمد جریر طبری،
جلد چهارم، ترجمهی
ابوالقاسم پاینده،
انتشارات اساطیر،
صص ۱۲۷۷ تا ۱۲۷۸
۸۱ ـ نهجالبلاغه،
ترجمهی دكتر
سید جعفر شهیدی،
چاپ بیستم، ۱۳۸۰،
تهران، شركت انتشارات
علمی و فرهنگی،
برندهی جایزهی
كتاب سال بهمن
۱۳۶۹، صص ۵۷ تا
۵۸
۸۲ ـ نهجالبلاغه،
ص ۳۰۷
۸۳ ـ نهجالبلاغه،
ص ۴۰۱
۸۴ ـ مروجالذهب
و معادن الجوهر،
ابوالحسن علی
بن حسین مسعودی،
ترجمهی ابولقاسم
پاینده، شركت
انتشارات علمی
و فرهنگی، چاپ
ششم، ۱۳۷۸، جلد
اول، ص ۶۵۱
۸۵
ـ تاریخ اجتماعی
ایران، مرتضی
راوندی، جلد دوم،
ص ۳۶، چاپ دوم،
سال ۱۳۵۴، انتشارات
سپهر، تهران
۸۶
ـ اسلام در ایران،
پطروشفسكی، ترجمهی
كریم كشاورز،
چاپ یكم خارج از
كشور، نشر نیما
آلمان، ص ۲۶
۸۷
ـ حاكمیت در قرآن،
باقر مومنی، آرش
شمارهی ۷۲، مهر
و آبان ۱۳۷۸، ص
۴۵
۸۸ ـ سیره ابن
هشام، نصف دوم،
ص ۱۱۰۶
۸۹ ـ تفسیر
قرآن، آیتالله
شهید سید عبدالحسین
دستغیب، سرای
دیگر، صص ۱۰۴ و
۱۰۵
۹۰ ـ نقد و
بررسی كتابِ «زن
در دولت خیال ـ
افشاری (تبدیل
تجربه به شعور
اجتماعی)» علی
سجادی، ماهنامهی
پر، چاپ امریكا،
شمارهی ۱۸۵،
خردادماه ۱۳۸۰
۹۱ ـ نشریهی فمینیستی
آوای زن، شمارهی
۴۱/۴۰، بهار ۱۳۸۰
۹۲ ـ همانجا
۹۳
ـ مقدمهای بر
اسلامشناسی،
جلد دوم، علی میرفطروس،
چاپ سوم، نشر نیما
آلمان، صص ۹۴ تا
۹۵
۹۴ ـ جلال و
آلاحمد، بهروز
خرم، چاپ اول،
سال ۱۳۸۰، نشر
فروغ، آلمان،
ص۴۹
۹۵ ـ برفراز
خلیج، خاطرات
محسن نجات حسینی،
عضو سابق سازمان
مجاهدین خلق (۱۳۴۶
تا ۱۳۵۴) چاپ اول،
نشر نی، تهران،
۱۳۷۹، ص ۱۷
۹۶
ـ مدرس، قهرمان
آزادی، حسین مكی،
صص ۶۷۳، ۶۷۴ و ۷۰۷،
به نقل از اسلام
ایرانی، باقر
مومنی، چاپ اول،
ص۱۹۹
۹۷ ـ تاریخ
اجتماعی ایران،
مرتضی راوندی،
جلد سوم، ص ۶۱۸
۹۸ ـ تاریخ سیاسی
اسلام، دكتر حسن
ابراهیم حسن،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، چاپ نهم،
سال ۱۳۷۶، سازمان
انتشارات جاویدان،
جلد اول، ص ۳۵
۹۹ ـ تاریخ اجتماعی
ایران، جلد سوم،
مرتضی راوندی،
چاپ دوم، سال ۲۵۳۶
شاهنشاهی، چاپخانهی
سپهر تهران، ص
۶۱۷
۱۰۰ ـ همانجا،
ص ۶۲۲
۱۰۱ ـ همانجا
۱۰۲ ـ قبض و بسط
تئوریك شریعت،
یاد شده، ص ۱۵
۱۰۳ ـ تاریخ تمدن
اسلام، جرجی زیدان،
جلد یك ص ۴۹ و جلد
پنج ص ۳
۱۰۴ ـ سیرهی
ابن هشام، نصف
دوم، ص ۶۵۶
۱۰۵
ـ جامعهی آشفته
و جانی مشهدی،
شهرنوش پارسیپور،
نقل از نشریهی
«شهروند» چاپ
كانادا، ۲۸ اوت
۲۰۰۱
۱۰۶ ـ اسلام
در ایران، ای. پ.
پطروشفسكی، ترجمهی
كریم كشاورز،
چاپ یكم خارج،
انتشارات نیما
آلمان، سال ۱۹۹۸،
ص ۹۳
۱۰۷ ـ مروجالذهب
و معادن الجوهر،
ابوالحسن علی
بن حسین مسعودی،
ترجمهی ابولقاسم
پاینده، شركت
انتشارات علمی
و فرهنگی، چاپ
ششم، ۱۳۷۸، جلد
اول، ص ۶۴۳
۱۰۸
ـ تاریخ سیاسی
اسلام، دكتر حسن
ابراهیم حسن،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، چاپ نهم،
۱۳۷۶، سازمان
انتشارات جاویدان،
جلد اول، ص ۳۶
۱۰۹ ـ نهجالبلاغه،
نامهی شمارهی
۲۴ ص۲۸۵
۱۱۰ـ نامهها
و پیمانهای سیاسی
حضرت محمد، و اسناد
صدر اسلام، تحقیق
و گردآوری دكتر
محمد حمیدالله،
ترجمهی دكتر
سید محمد حسینی،
كتاب سال ۱۳۷۵،
انتشارات سروش،
انتشارات صدا
و سیمای جمهوری
اسلامی ایران،
چاپ دوم، سال ۱۳۷۷،
سند شمارهی ۳۷۴،
«نامهی علی بن
ابیطالب (ع) در
بارهی خریدن
كنیزی كه دارای
شوهر بود» سنن
سعید بن مسعود،
بخش دوم، ش ۱۹۵۰،
ص ۶۱۹
۱۱۱ ـ تاریخ
طبری، جلد اول،
ص ۱۷۵
۱۱۲ ـ تاریخ
طبری، جلد اول،
صص ۶۸ تا ۶۹
۱۱۳
ـ نهجالفصاحه،
ترجمهی ابوالقاسم
پاینده، انتشارات
جاویدان
۱۱۴ ـ
برای این زندگینامه
كوتاه از شرح داخل
جلد كتاب مروجالذهب
و معادن الجواهر
ابوالحسن علی
بن حسین مسعودی
استفاده شده است.
۱۱۵ ـ اعداد سمت
راست داخل پرانتز،
شمارهی جملهی
قصار و عدد سمت
چپ، صفحهی كتاب
است