![]() |
توريسم | زیست
محیطی | ... جامعه و | سياست و اقتصاد | گفت و گو | تماس با ما | گزينش زبان | راهنماي سايت | صفحه نخست |
آرشیو ایران آزاد | کتابفروشی ایران آزاد |
| نامه
های رسیده |
Info@Iran-Azad.de Info@IranClick.de |
جای
آگهی شما در ایران
آزاد خالی است |
نقش
حزب الله در مناسبات
آینده ایران یاسر
عزیزی اینروزها
لبنان قلب جهان
شده است و زخم هایِ
این زیبای خفته
در نوازش ِ بمب
و باروت، خون در
چشم هر آنکه انسانش
می توان خواند
،جاری نموده است
. لبنان عروس خون
شده است و خون،
بهای بی گناهی
. رنج ها و دردهای
این تراژدی بزرگ
آنچنان گران است
که قلم ِ تحلیل
محض را نیز شاعر
می کند و شعر، همه
سوگ . با اینهمه
اما برآنم احساس
را برای مدتی به
کنترل تحلیل سیاسی
درآورم بی آنکه
ذره ای از بار این
غم سترگ کاسته
شده باشد . حزب
الله به مثابه
یک جنبش ملی: گروه
چریکی – سیاسی ِ حزب الله
لبنان را همه می
شناسیم . گروهی
مسلح که سالهاست
نبض نظامی لبنان
را در دست دارد
و به عنوان نیروی
ِ مقاومت در برابر
ارتش اسرائیل
شناخته می شود
. حزب الله به دلایل
بسیاری در مناسبات
کنونی لبنان دارای
اعتبار و ارزش
اجتماعی و سیاسی
بوده است ، چه آن
را فرآورده جمهوری
اسلامی بدانیم
و چه خیر، اگرچه
فرض اول اثبات
شده است . برخورداری
از عناصر چریکی
و تدافعی قدرتمند
و روحیه مناسب
مبارزاتی دربرابر
ارتش نیرومند
اسرائیل را وقتی
در کنار ضعف و ترس
تاریخی حکام و
ارتش های وابسته
و مزدور عرب قرار
دهیم معادله ای
را شکل می دهد که
نتیجه آن از حزب
الله گروهی به
مثابه یک جنبش
ملی می سازد . این
نیرو با تکیه بر
روش مبارزات چریکی
در طول سالهای
حیات خود ضرباتی
را به ارتش اسرائیل
تحمیل کرده است
که همه دولت های
عرب از انجام آن
عاجز و ناتوان
بوده اند . چهره
و نقش حزب الله
لبنان در واقعیات
جاری منطقه ای
برای عامه مردم
و بویژه نسل جوان
ایران همواره
تحت تاثیر واقعیت
داخلی رژیم جمهوری
اسلامی مخفی می
ماند . حقیقت اینست
که با وجود نقش ایجادی
و ایجابی جمهوری
اسلامی در شکل
گیری جنبش حزب
الله نمی توان
در تاثیر گذاری
و اهمیت حزب الله
در لبنان تردید
نمود چرا که نگاهی
به جنبش های مسلحانه
و حتی سیاسی در
جوامع مختلف نشان
می دهد که این جنبش
ها برای نیل به
اهداف خود تحت
تاثیر تاکتیک
های اتخاذی به
تامین امکانات
مادی خود از طرق
مختلف دست می زنند
و ممکن است این
تاکتیک ها متوجه
تامین منافع از
منابعی خارجی
باشد ، بنابراین
حتی با وجود بدبینی
به ماهیت حزب الله
ِ لبنان نمی توان
مناسبات حزب الله
با ایران و سوریه
را امری عجیب خواند
و همچنین نمی توان
از اقدامات ِ ملی
ارزشمند این جنبش
برای ملت لبنان
به سادگی گذشت
. حزب
الله و درگیری
های اخیر: آنچه
طی ِ سی و چند روز
اخیر بنام درگیری
و جنگ میان حزب
الله و اسرائیل
تیتر و سخن اصلی
همه خبرگزاریها
و محافل سیاسی
و خبری ، بلکه عمومی
جهان شده بود بدون
هیچ تردیدی فراتر
از جنگ میان یک
گروه و یک دولت
و حتی نبردی میان
دو دولت متخاصم
بود . در حقیقت نبرد
اخیر، پیکار جبهه
آمریکا به عاملیت
اسرائیل با جبهه
مثلثی شکل ایران
– سوریه – حزب الله
به عاملیت جنبش
حزب الله بود . این
نبرد مانند هر
واقعه ای از این
دست دارای تاثیرات
بلند مدت و کوتاه
مدتی بوده و خواهد
بود . پیش از پرداختن
به تاثیرات گوناگون
این رویداد می
توان مختصری
پیرامون دلایل
وقوع آن پرداخت
. نگاهی
به شرایط محیطی
و منطقه ای ِمنتهی
به این بحران بیانگر
این واقعیت است
که جمهوری اسلامی
به دنبال حواشی
جدیدی که پیرامون
برنامه هسته ای
ایجاد شده بود
، به ایجاد چالشی
که ذهن عمومی را
منحرف کند بی میل
نبود . شاخص های
تاکتیکی ِ جمهوری
اسلامی در پیشبرد
چارچوب های استراتژیک
خود نشان می دهد
که بسترهای متشنج
و بحران آلود حائز
بالاترین درجه
باروری سیاسی
برای به نتیجه
رسیدن این تاکتیک
ها بوده است . بنابراین
در چنین شرایطی
وقوع یک چالش منطقه
ای با دامنه واکنشی
ِ جهانی می توانست
ابزار برتری در
این راستا باشد
. شاید اگر از موضعی
بی طرف به قضیه
توجه کنیم؛ نوع
رفتار و نرخ بهره
برداری جمهوری
اسلامی در چنین
شرایطی – در عین
اعتقاد به غیره
انسانی بودن این
رفتارها و مغایرت
آنها با منافع
عمومی مردم ایران
و حتی لبنان و اسرائیل
– شایسته تحسین
است ، چرا که از
نقطه نظر محاسبات
استراتژیک از
ضریب موفقیت بالایی
برخوردار بوده
است . پس با فرض چنین
تصوری می توان
یکی از مهمترین
دلایل بکارگیری
تاکتیک جنگی اخیر
در لبنان را چنین
کارکردی عنوان
نمود . عامل
دیگری که در راستای
پیجویی علل وقوع
این حادثه میتوان
تصور کرد ، نقش
این نبرد در بیرون
کشیدن حزب الله
و سوریه از زیر
بار فشار افکار
عمومی لبنان
پس از حوادث و رویدادهای
ناشی از ترور رفیق
حریری – نخست وزیر
سابق لبنان – می
باشد . فعل و انفعالات
ِ سیاسی و اجتماعی
لبنان پس از ترور
مذکور همه و همه
به سمت کاهش نفوذ
سوریه و محبوبیت
حزب الله به عنوان
دو بازیگر بزرگ
و اصلی در مناسبات
درونی لبنان پیش
می رفت . بنابراین
وقوع چنین حادثه
ای می توانست در
احیای این نفوذ
و محبوبیتِ فروکاسته
نقش بارزی ایفا
کند . سومین
عامل را نیز در
نقطه مقابل عوامل
یاد شده اما در
حکم مکمل آن عوامل
می توان چشم انداز
بلند مدت ایالات
متحده آمریکا
نسبت به نتایج
ناشی از چنین جنگی
نامید . این عامل
البته نیازمند
شکافت و شرحی مفصل
است که در این مجال
فرصت آن نیست .
حال
و با فرض چنان دلایلی
برای این رویداد
به شرحی مختصر
پیرامون نتایج
و تاثیرات منطقه
ای و جهانی با حدود
کوتاه مدت و بلند
مدت اشاره کرد
. تاثیرات
ناشی از جنگ: الف:
تاثیرات کوتاه
مدت: شکی
نیست که تاثیرات
کوتاه مدت جنگ
اخیر ِ میان حزب
الله و اسرائیل
در مقیاس ِ منطقه
ای و حتی جهانی
و در پی صدور قطعنامه
"١٧٠١" شورای امنیت
در ابعاد مثبت
خود بیش از همه
متوجه اردوگاه
ِ حزب الله و متحدان
پیدا و پنهان این
جنبش است . زیان
اقتصادی چند میلیارد
دلاری، کشته شدن
شمار زیادی از
نظامیان، انهدام
و متلاشی شدن بخش
های ِ گسترده ای
از تاسیسات و امکانات
ِ نظامی و چندین
و چند مورد دیگر
از زیان های ناشی
از این جنگ را وقتی
در کنار شکست ذلیلانه
هیبت اسرائیل
در پای نیات ِ خطرناک
ِ ایالات ِ متحده
قرار دهیم به نتیجه
ذکر شده در بالا
بیشتر نزدیک می
شویم . یقینا به
همین زودی ها شاهد
انفکاک و تشنج
گسترده در عرصه
سیاست داخلی دولت
اسرائیل بواسطه
پس لرزه های ناشی
از این بحران خواهیم
بود . تشتت هایی
که دور از ذهن نخواهد
بود اگر منجر به
سرنگونی دولت
تندروی "ایهود
اولمرت" شود . در
سوی دیگر میدان
حزب الله لبنان
، منتفع از نتایج
کوتاه مدت این
بحران با سرعت
به سمت گسترش مشروعیت
خویش در میان بخش
هایی از توده های
عرب پیش می رود
. اگرچه به نظر می
رسد این گسترش
محبوبیت در خود
لبنان از شتاب
ِ کمتری برخوردار
باشد . حزب الله
با تکیه بر کمک
های نظامی ایران
و سوریه که بارها
مورد اعتراف و
اذعان مسئولان
و شخصیت های اجرایی
و سیاسی لبنان
نیز قرار گرفت؛
توانست حملات
گسترده ارتش قدرتمند
اسرائیل را خنثی
نماید و این مسئله
دقیقا دست گذاشتن
بر روی عقده های
فروخورده تاریخی
اعرابی بوده است
که در زیر نامرادی
حکام مستبد و مطلقه
به هیجانات پنهانی
بدل شده بود . همین
تحریک مهم منجر
به چنان محبوبیتی
شده است که اشاره
شد . قطعا محبوبیتی
اینچنینی برای
گروهی شیعی مذهب
در میان اعراب
ِ عموما سنی مسلک
می تواند به عکس
العملی منفی در
بین دولت های عرب
منجر شود . از
دیگر تاثیرات
کوتاه مدت این
بحران نیز دستیابی
جمهوری اسلامی
به همان محیط متشتت
و متشنج ِ مورد
نیازش بود . این
توفیق بزرگ را
در جشن های دولتی
جمهوری اسلامی
، متعاقب اعلام
ِ آتش بس می توان
مشاهده نمود. شاهد
ادعا نیز از اهمیت
افتادن موضوع
پرونده اتمی در
عین صدور قطعنامه
علیه جمهوری اسلامی
از سوی شورای امنیت
می باشد . پایین
آمدن گزارش ها
و تحلیل های خبری
در محافل مختلف
در زمینه پرونده
اتمی در همین راستا
می باشد . پاره ای
از تحلیل ها نیز
متوجه فروکش کردن
تب دموکراتیزاسیون
ِ آمریکایی در
خاورمیانه در
کوتاه مدت می باشد،
که امید می رود
حداقل این یک مورد
بر ثبات بماند
. البته
تاثیرات دیگری
نیز در این مرتبه
قابل طرح است که
از اهمیت چندانی
برخوردار نیست
. ب:
تاثیرات بلند
مدت: به
زعم نگارنده این
مطلب تاثیرات
ِ مثبتِ بلند مدت
بحران لبنان علی
رغم تاثیرات کوتاه
مدت آن بیش از همه
متوجه ایالات
ِ متحده خواهد
شد . این کشور از
موضع ِ قدرت ِ جهانی
خود با توسل به
قطعنامه ها و تفاهم
نامه هایی که بطور
حتم در آینده نزدیک
به تدوین و تقنین
آنها اقدام خواهد
نمود، و با توجه
به تجربه جنگ اخیر،
حمایت قاطبه دول
غربی ِ صاحب نفوذ
در معادلات ِ بین
المللی را نیز
به همراه خواهد
داشت، سعی در تحدید
ِ موجودیت نظامی
حزب الله خواهد
نمود. به نظر می
رسد چنین گرایشی
در میان بخش های
گسترده ای از مردم
لبنان و رهبرانی
چون "ولید جنبلاط"
، " سعد حریری"
و دیگر ِ رهبران
ِ منتقد حزب الله
نیز وجود دارد
و در بلند مدت چنین
همتی قادر خواهد
بود حزب الله را
تا حدود یک حزب
سیاسی صرف محدود
کند . حزب الله نیز
با وجود پاره ای
از خوش بینی ها،
تنها در شرایط
چریکی و جنگی توان
زیستن و تداوم
اقتدار ملی خود
را خواهد داشت
و مشخصا در زمینه
های سیاسی فاقد
اندیشه ایست که
نخبه گان و طیف
های گسترده ی جامعه
روشنفکری لبنان
را به خود جلب کند
. بنابراین به نظر
می رسد علی رغم
توفیق ظاهری ِ
کوتاه مدت و حتی
میان مدت ِ حزب
الله ، نتایج نهایی
ناشی از این جنگ
بیش از همه به زیان
موجودیت این گروه
ِ چریکی باشد . سر
بریدن واجب آمد
مرغ را: "ارنستوا
چه گوارا" اسطوره
مبارزات چریکی
در جایی از "خاطره
های جنگ انقلابی
در کوبا" جمله
ای دارد که بسیار
آموزنده و مهم
است . وی در تعلیل
ِ دلیل اساسی روی
آوری به نبرد نظامی
در راستای تحقق
مبارزات خود چنین
می گوید:« ... نبرد
برای ما آنچنان
که باید رویا نبود؛
جنگ می کردیم،
زیرا ضرورت داشت.»
باری نبرد و مبارزه
تا زمانی واجد
وجاهت و ارزش است
که بنا بر ضرورت
باشد و حداقل ضامن
یا عامل ایجاد
منافع و حقوقی
برای یک ملت باشد
. حزب الله لبنان
نیز تا زمانی که
بنا بر ضرورت های
ملی برای اعاده
حقوق ارضی و ملی
ملت لبنان نبرد
می کرد دارای جایگاه
ارزشمندی در میان
عموم گروههای
سیاسی و ملی لبنان
بود . هم از این رو
بود که در طول همه
سالهای مبارزه
ی حق گرایانه حزب
الله، فریاد مخالفتی
از سوی گروهها
ی متفاوتی که حتی
اختلافات ِ بنیادین
ایدئولوژیکی
با حزب الله داشتند
شنیده نمی شد . از
چند سال پیش که
اسرائیل بواسطه
مبارزات قهرمانانه
حزب الله مجبور
به خروج از بخش
های گسترده ای
از کشور لبنان
شد ، آرامشی تقریبا
فراگیر همه خاک
لبنان را فرا گرفت
،آنچنان که زمینه
را برای فعالییت
های گسترده اقتصادی
و عمرانی در این
کشور فراهم نمود
و این کشور با تکیه
بر جاذبه های گسترده
توریستی خود در
مسیر آبادانی
و توسعه قرار گرفت
که با توجه به بالا
بودن آگاهی سیاسی
در این کشور چنین
حرکتی به سمت توسعه
ای همه جانبه سوق
داده شد . از همین
سالها بود که زمزمه
هایی در میان گروههای
مختلف لبنانی
مبنی بر کناره
گیری حزب الله
از لباس نظامیگری
به گوش رسید . به
واقع ضرورت زمان
نیز بر چنین واقعیتی
مهر تایید می زد
. از همین سالها
بود که حزب الله
که ایجاد و تداوم
خود را وابسته
به جمهوری اسلامی
می دید بیش از پیش
مهار اختیار خود
را در اختیار این
رژیم قرار داد
. بگونه ای که آرام
آرام پای حزب الله
به سرکوب منازعات
درونی ایران باز
شد و آزادیخواهان
ِ ایرانی روز به
روز به نقش این
گروهک در سرکوب
آزادیخواهی و
حق طلبی در ایران
مشکوک تر شدند
تا جایی که این
مسئله بطور محرز
در گفتارها و جستارهای
آزادیخواهان
ِ ایرانی دیده
شد . مشخص است که
تا آن زمان کسی
این اندیشه را
به خود راه نمی
داد که حزب الله
روزی برای تداوم
خود حاضر است بلایی
را که بر سر مردم
ایران می آورد
به نوعی دیگر و
به فرمان آمر ایرانیش
بر سر مردم لبنان
نیز بیاورد . و این
درست زمانی است
که نبرد رویایی
می شود نه بر ضرورت
و نه مبتنی بر منافع
یک ملت . و حزب الله
مرتکب یک اشتباه
شد به قیمت خسران
جان ها و جهان کوچک
یک ملت که تازه
به شهد آرامش خوشکام
می شدند . براستی
اینجاست که بیت
پر معنای مولوی
بیشتر خود را می
نماید که: "
سر بریدن واجب
آمد مرغ را زآنکه غیره
وقت جنباند درا"
نقش حزب
الله در مناسبات
آینده ایران: اگر
مفروضات و پیش
بینی های مطرح
شده که احتمال
وقوع آنها بسیار
هم قوی ست واقع
شوند این سوال
پیش می آید که آینده
حزب الله چه خواهد
شد؟ اما پاسخ به
این پرسش چندان
در حوصله و علاقه
این بحث نیست؟
نکته مهمتری که
برای من مهم به
نظر می رسد نقشی
ست که حزب الله
در آینده مناسبات
درونی جامعه ما
– ایران – بازی خواهد
کرد . به نظر می رسد
چنانکه پروسه
خلع سلاح حزب الله
که از نیات قدیمی
ایالات متحده
، دولت اسرائیل
و همپیمانان ِ
غربی آنهاست عملی
شود طیف گسترده
ای از نیروهای
آموزش دیده حزب
الله جهت بهره
برداری جمهوری
اسلامی به ایران
گسیل داده خواهند
شد . این مسئله که
حتی در شرایط کنونی
نیز به جهت سپاسگزاری
حزب الله از پدر
خوانده اش محتمل
به نظر می رسد ،
می تواند خطری
باشد که در دراز
مدت موانع جدی
در مسیر تحرکات
اجتماعی ملت ایران
ایجاد خواهد کرد
. درک این مهم که
حزب الله چه نقشی
در مناسبات آتی
جامعه ما بازی
خواهد کرد مسئله
مهمی است که چشم
پوشی از آن می تواند
یکبار دیگر ما
را به سرنوشتی
شبیه به اوضاع
مشروطیت و حضور
نیروهای بیگانه
دوش تا دوش دولت
حاکم دچار کند
. به هر حال حزب الله
نزدیک ترین جریان
فکری به جمهوری
اسلامی در همه
جهان است و این
خود می تواند زنگ
خطری برای همه
کسانی باشد که
امروز مدهوش توحش
اسرائیل به مداحی
حزب الله دچار
شده اند .
|